عنوان پایان‌نامه

توضیح تفاوت نرخ بازدهی سرمایه در بخش های مختلف اقتصاد ایران



    دانشجو در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "توضیح تفاوت نرخ بازدهی سرمایه در بخش های مختلف اقتصاد ایران" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم اقتصادی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1796;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77543;کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1796;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77543
    تاریخ دفاع
    ۱۳ مهر ۱۳۹۵
    استاد راهنما
    محسن مهرآرا

    اصل کم یابی منابع چنین حکم می کند که منابع محدود جامعه به بخش هایی تخصیص یابد که از بیش ترین بازدهی برخوردار است. در ادبیات اقتصادی روش های مختلفی برای برآورد نرخ بازدهی مورد استفاده قرار گرفته است، که معمول ترین آن، استفاده از نسبت انباشت سرمایه به تولید، و روش توابع تولید است. در این مطالعه، برای برآورد بازدهی سرمایه در بخش های کشاورزی، نفت، صنایع و معادن و خدمات، از روش تابع تولید استفاده شده است. توابع تولید در نظر گرفته شده برای بخش های اقتصادی از نوع کاب-داگلاس بوده و ضرایب آن با استفاده از داده های سری زمانی سال های 1338 تا 1393 در چارچوب روش شناسی هم انباشتگی و به روش الگوی خود توضیح با وقفه های توزیع شده (ARDL) برآورد شده است. سپس نرخ بازدهی سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصادی مورد محاسبه قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد، که نرخ بازدهی سرمایه در دو دهه گذشته (1374 تا 1393) در بخش نفت 146%، در بخش کشاورزی 57%، در بخش صنایع و معادن 21% و در بخش خدمات 10% بوده است. برای بررسی ریسک سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصادی، از الگوهای خود توضیح واریانس ناهمسان شرطی یا ARCH و الگوهای خود توضیح واریانس ناهمسان شرطی عام یا GARCH بهره گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که ریسک سرمایه گذاری برای عموم سال های مورد مطالعه در بخش نفت بیش ترین و در بخش خدمات کم ترین بوده است.
    Abstract
    As the principle of Scarecity suggests, scare resources of the economy should be allocated to the sectors in which they have the highest returns. In economic literature, there are several methods for obtaining the rate of returns, the most popular ones are Incremental Capital Out-put Ratio (ICOR) approach and Production Fuction approach. In this thesis, we have used the later, which is the production function approach for estimating the capital out-put ratio across the different sectors of the Iranian economy. A Cobb-Douglas production function was utilized for this task. The coeficients were estimated using time series data for the period 1959-2014, in the methodological co-integration framework. Auto-Regrassive Distributed Lags approach was taken with which we have calculated capital rate of returns for the different sectors of the economy. The results show that, during the past two decades (1995-2014) Oil Sector had the highest rate of return of 146%, followed by Agriculture Sector with 57%, then Industries & Mines Sector with 21% and the last and least, Services Sector with just 10% rate of return. We have also used Auto-Regrassive Conditional Heteroskedasticity & General Auto-Regrassive Conditional Heteroskedasticity Models for estimation of the risk factor across sectors. The results show that for the most parts of the past two decades Oil Sector had the highest risk associated with its out-put return and the Services Sector had the lowest risk in comparison. Keywords: Cobb-Douglas, Capital Rate of Return, Investment Rate of Return, Sectors of the Economy, ARDL, ARCH & GARCH