عنوان پایان‌نامه
نقش احساسات انتقالی در شبکه روابط اجتماعی بر اساس تعمد خودشناسی انسجامی و بهوشیاری
- رشته تحصیلی
- روانشناسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه موسسه روانشناسی شماره ثبت: 686;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75950;کتابخانه موسسه روانشناسی شماره ثبت: 686;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75950
- تاریخ دفاع
- ۲۸ شهریور ۱۳۹۵
- دانشجو
- فاطمه رمضان نیا
- استاد راهنما
- نیما قربانی
- چکیده
- احساسات انتقالی، عبارت است از جابه‌جایی یا فرافکنی احساسات و آرزوهای ناهشیار به روان‌درمانگر، احساساتی که در اصل معطوف به افراد مهم گذشته یا دوران کودکی، ازجمله والدین بوده‌اند. یعنی نخستین بار در رابطه با آنها تجربه شده اند. هدف کلی از انجام این پژوهش، مطالعه انتقال در فضای بین‌فردی و بافت اجتماعی و همچنین نقش پررنگ آن در برداشت افراد بود. به این معنی که حتی انتقال می‌تواند شناخت احتمالاً نادرست ما را از شخصیت‌های ناشناس شکل دهد. درگام بعد تاثیر فرایندهای خودشناسی انسجامی و بهوشیاری نیز مورد بررسی قرار گرفت. به عبارت دیگر به بررسی وضعیت احساسات انتقالی در افرادی با بالاترین و پایین‌ترین سطح خودشناسی انسجامی و بهوشیاری پرداخته شد تا از این طریق ضمن مقایسه این دو متغیر، بتوان نقش آنها را در روابط اجتماعی دریافت. به این منظور از مقیاس‌های خودشناسی انسجامی و مقیاس آگاهی و توجه بهوشیارانه استفاده شد. جهت به دست آوردن نمره انتقال، به علت فقدان مقیاسی در این زمینه، شرکت‌کنندگان سه نسخه از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت را درمورد والدین خود و فاطمه معتمدآریا و بابک زنجانی پاسخ دادند. در مرحله بعد ضمن تفاضل نمره مادر از معتمدآریا و نمره پدر از زنجانی، نمره “اختلاف برداشت” افراد به دست آمد. پس از استانداردسازی این نمره، بازه نمرات بین ?- تا ?+ به عنوان «گروه دارای انتقال» و نمرات خارج از این بازه به عنوان «گروه فاقد انتقال» در نظر گرفته شدند. در نهایت به وسیله آزمون تی میانگین این دو گروه با میانگین متغیرهای بهوشیاری و خودشناسی انسجامی مقایسه شد. یافته‌های پژوهش حاضر حاکی از آن است که فرایندهای خودشناسی انسجامی و بهوشیاری نه تنها می‌توانند بر آگاهی از فرایند احساسات انتقالی اثر بگذارند، همچنین می‌توانند بر انتخاب و برداشت‌های افراد در روابط اجتماعی نیز تأثیرگذار باشند. بر اساس شواهد این پژوهش از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، عامل وظیفه‌شناسی، عامل مشترک بین پدر و مادر و دو فرایند خودشناسی انسجامی و بهوشیاری بود. با توجه به تکرار این عامل به نظر می‌رسد از میان ابعاد و جنبه‌های مختلف ارتباطی والدین و فرزندان، چیزی که شاخص است آموزش نظم و ترتیب و وظیفه‌شناسی است. این بدان معناست که کودکان در این زمینه تأثیرپذیری فراوانی از والدین خود دارند و همین امر می‌تواند به موفقیت‌های شخصی آنان در آینده منتهی شود. همچنین درزمینه‌ی انتقال پدر، تفاوت میانگین دو عامل پایداری هیجانی و همسازی را نیز می‌توان به میانگین فرایندهای خودشناسی انسجامی و بهوشیاری نسبت داد که به ترتیب بیانگر انتقال نورز‌گرایی، تجربه عواطف و احساسات و انتقال حس هم‌نوایی، اعتماد و مشارکت با دیگران است.
- Abstract
- Transference is a process of displacement or projection of emotions and unconscious wishes to the psychotherapist which belongs to the past significant others or childhood figures, including parents. It means that at the first time it was experienced in relation with them. The purpose of this research is the study of transference in interpersonal relationships and social contexts and also the essential role of this factor on perception. This means that even transference might provide possible incorrect cognition of others for us. At the next stage, effects of integrative self-knowledge and mindfulness process in transference was researched. In other words transference was surveyed among peoples with the maximum and minimum of integrative self-knowledge and mindfulness, according to comparison of these two variables, their roles in social relations will be understood. The Integrative Self-Knowledge Scale (ISK) and Mindful Attention Awareness Scale (MAAS) were used. To obtain transference score, because there is not transference scale, participants answered 3 papers of big five personality questionnaire about their parents and Fatemeh Motamed Aria and Babak Zanjani. At the next stage, “Difference in perception score” is provided with minusing Motamed Aria score from Mother and minusing Zanjani score from father. After standardizing of this score, the scores in the continua between -3 to +3 seemed as “transference group” and the scores beyond this continua seemed as “non-transference group”. Finally the Means of these groups and Means of integrative self-knowledge and mindfulness were compared with t-test. Conclusion of this research posits that the process of integrative self-knowledge and mindfulness not only can affect awareness of transferential affects, but they also can affect choices and perceptions in social relationships. To be clear, according to the evidences of this research, the “conscientiousness” factor of the big 5 personality factors is the common factor between mother and father and also integrative self-knowledge and mindfulness. According to the repetition of this factor, it seems that among the whole different relational aspects of parents and children, discipline and conscientiousness is the main issue. This means that children are more impressionable in this area and this issue can lead them to personal success in the future. Also in the case of father’s transference the difference of Means of “neuroticism” and “agreeableness” can be attributed to the integrative self-knowledge and mindfulness which respectively represent the transference of neuroticism, experience of emotions and affect and altruism, trust and cooperation. Key words: transference, integrative self-knowledge, mindfulnes
