عنوان پایاننامه
تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر طلاق عاطفی ( مورد مطالعه زنان متاهل ۴۵-۱۸ سال ساکن تهران )
- رشته تحصیلی
- پژوهش علوم اجتماعی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79793;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: 5015 رس;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79793;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: 5015 رس
- تاریخ دفاع
- ۲۰ دی ۱۳۹۵
- دانشجو
- شیما نظریان
- استاد راهنما
- هوشنگ نایبی
- چکیده
- طلاق عاطفی پدیده نوظهوری است که در سال های اخیر در بین خانواده های ایرانی گسترش زیادی پیداکرده است و زوجهای بسیار زیادی از آن رنج می برند. این مورد مربوط به خانواده هایی است که به علت مسائل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنهاست یا برخی باورهای نادرست و نگرش های منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان و یا ناتوانی در تأمین نیازهای زندگی و یا به علل و عوامل دیگری تصمیم می گیرند که به اجبار زیر یک سقف زندگی کنند. در چنین اوضاع نابسامانی زن، انزواطلبی اختیار کرده و خود را شریک زندگی نمی داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه می دهد. هدف این تحقیق تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی است. روش تحقیق پیمایش بوده، به لحاظ معیار زمان مقطعی، به لحاظ معیار ژرفایی از نوع پهنا نگر بوده و برای گردآوری اطلاعات از فن پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان 18 تا 45 ساله متأهل ساکن شهر تهران را در بر می گیرد. مطابق با آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 برابر با 1462425 نفر میباشد که 326 نفر مطابق با فرمول تعیین حجم نمونه کوکران با خطای برآورد 0.06 و شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که از بین هفت متغیر وارد شده به مدل، چهار متغیر ساختار قدرت در خانواده (ضریب بتا 0.572)، سلامت روانی و جسمانی (0.422-)، عدم رضایت از روابط جنسی (0.338) و ناهمسانی در تحصیلات (0.391) اثر معناداری بر طلاق عاطفی داشتند. در مجموع این متغیرها توانستند حدود 53 درصد واریانس طلاق عاطفی را تبیین نمایند.
- Abstract
- Emotional Divorce new phenomenon that in recent years has become more widespread among Iranian families; and many couples suffer from it. This case is related to family that due to the traditional issues that govern their opinions or some misconceptions and negative attitudes towards divorced women, Fear of loneliness, Loss of children Or failure to provide necessities of life Or the causes and factors others decide That Forced to live under one roof. In such a chaotic situation, woman adopted isolationism, and only because of Social, family and cultural conditions of her life to continues. The purpose of this research is to explain the sociological factors affecting emotional divorce. Research methods was Survey, in terms of measure time cross sectional, and a technology questionnaire was used for data collection. The statistical population of this study included all the married women between the ages of 18 and 45, residents of Tehran are included that According to the general census of population and housing in 1390 is 1,462,425 people, whom 326 individuals were selected through multi-stage cluster sampling using Cochran’s sample size formula with 0:06 estimation error. The results of Multiple Regression Analysis also showed that that out of seven variables entered into the model, four variables family power structure (beta coefficient of 0.572), mental and physical health (0.422-), lack of sexual satisfaction (0.338) and inconsistency in education (0.391) had a significant effect on emotional divorce. In total, these variables could explain about 53 percent of the variance in emotional divorce. Key words: emotional divorce, married women, family power structure, mental and physical health, Dissatisfaction with sexual relations, inconsistency in education.