عنوان پایان‌نامه

سیاست آزاد سازی اقتصادی چین و گسترش روابط چین و آمریکا



    دانشجو در تاریخ ۰۱ بهمن ۱۳۸۶ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "سیاست آزاد سازی اقتصادی چین و گسترش روابط چین و آمریکا" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    روابط بین الملل
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 37748;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2213
    تاریخ دفاع
    ۰۱ بهمن ۱۳۸۶
    استاد راهنما
    احمد ساعی
    دانشجو
    فرشید امیدی

    چکیده: در اواخر دهه 1970، یک شیفت پارادایمی در الگوی سیاست خارجی چین از آرمانگرایی و غلبه گرایش ها چپ دوران مائو به واقع گرایی و تسلط گرایش ها راست در دوران دنگ شیائوپینگ روی داد. از این دوره به بعد رهبران چین شیوه توسعه اقتصادی و اجتماعی را برای نیل به هدف خود در پیش گرفتند که این رویه با ظهور نئولیبرالیسم در انگلیس و ایالات متحده همگام شد. لازمه توسعه اقتصادی انجام سرمایه گذاری های کلان در کشور بود. کمبود امکانات داخلی، استفاده از سرمایه و تکنولوژی پیشرفته خارجی را ایجاب می کرد. به خاطر بعضی محدودیت ها از جمله حاکم بودن ایدئولوژی مارکسیستی، انبوه جمعیت با درآمد پایین و لزوم تأمین حداقل مایحتاج زندگی برای آنها، لزوم تداوم اقتدار دولت مرکزی برای جلوگیری از هرج و مرج و … انجام سرمایه گذاری و جذب آن برای تمام نقاط چین میسر نبود. بنابراین پکن جهت تداوم رشد اقتصادی خود، تلاش قابل ملاحظه ای جهت تطابق و همراهی با ایالات متحده به عنوان یکی از کانون های قدرت و ثروت، که از بالاترین ظرفیت های قدرت و ثروت برای تأمین دو کار- ویژه سیاست خارجی چین (جذب منابع بین المللی و ثبات سازی در محیط امنیتی چین) برخوردار بود، انجام داد. از سوی دیگر ایالات متحده نیز به عنوان یک کشور توسعه یافته به چین، که یک کشور در حال توسعه با بازار مصرف بیش از یک میلیاردی بود ، به چشم یک مکمل نگاه می کرد. بنابراین، روابط چین و ایالات متحده از دهه 1980 به بعد چنان توسعه و تعمیق یافته است که امکان گسستن آن به سادگی وجود ندارد. البته این مناسبات جنبه رقابتی نیز داشته و گاهی تعرض ها و معضلات جدی در روابط فی مابین به وجود آمده است. اما رهبران عملگرای چین بر تداوم سیاست خارجی چین، اعاده ثبات در داخل و صرف ابراز نارضایتی از اقدامات ایالات متحده( بدون قطع روابط) تأکید داشتند. آنها اعاده مناسبات با ایالات متحده و حتی تقویت آن را در راستای منافع ملی چین ارزیابی می کردند. حکومت پکن ضمن تأکید بر داخلی بودن این مسائل، بر تداوم اصلاحات، سیاست درهای باز و سیاست خارجی مستقل تأکید و تمایل خود را برای اعاده روابط با واشنگتن ابراز داشتند. در شرایط حاضر نیاز با اشکالی دیگر و شاید با فوریت کمتر ادامه یافته است ، «نیاز تنها ابرقدرت جهان»به چین و بالعکس را می توان در لوای عامل اقتصادی به عنوان مهمترین عامل توضیح داد که چین با سیاست آزاد سازی اقتصادی قدم در این راه گذاشت که با ظهور نئولیبرالیسم در آمریکا همگام گردید.
    Abstract
    ندارد