عنوان پایاننامه
مرکز هنرهای در تهران
- رشته تحصیلی
- معماری
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 8181;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 44428
- تاریخ دفاع
- ۲۱ تیر ۱۳۸۸
- دانشجو
- الاله روحی
- استاد راهنما
- قاسم مطلبی
- چکیده
- موزه ها و مراکز فرهنگی و هنری در کالبد پر تلاطم جوامع امروز با توجه به نقش عمده ای که در حفظ و نگهداری و نمایش میراث فرهنگی، اجتماعی، و هنری انسانها دارند، از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند و به عنوان کانون هایی تاثیر گذار، جریان های فکری و هنری را سامان دهی و هدایت می کنند. در میان موضوعات مختلفی که برآمده از کالبد اجتماع بشری هستند و موزه ها حافظان و میراث داران آن به شمار می روند، گرایش های هنری هم به لحاظ ارزش های زیبا شناختی و نیز با توجه نقش هنر به عنوان مسکن و درمان بخش روح و روان آدمی جایگاه ویژه ای دارند. رویکرد حمایتی موزه از هنرمندان و ایجاد محفلی فرهنگی جهت بسط و توسعه اندیشه های قشر نو اندیش جامعه و پیوندزدن آن با میراث به جامانده از جریان دائمی تمدن در گذشته های دور و نزدیک ، امروزه جایگاه ثابتی را برای آن در میان کانون های تولید اندیشه،درهر جامعه ای ایجاد نموده است. دستاورد این تحقیق در قالب ارائه طرحی جهت مرکز هنر های معاصر در تهران با توجه به مفاهیم مطرح در هنر معاصر و نیازهای موزه های هنری جدید معرفی می شود . روند پژوهش این گفتار از جمع بندی تعاریف آغاز شده و با اصول ، مبانی و نظریات گوناگون پیرامون طراحی موزه های مدرن و طراحی انعطاف پذیر بسط پیدا کرده است و در نهایت با توجه به نکات گفته شده ، طرح نهایی تحلیل و ارائه شده است.
- Abstract
- The contemporary art museums no longer functions as a static repository for the art of the past, but as a dynamic workshop for the art of the present and art has drastically altered its nature and strategies: it has become ever more agile, critical toward the institutional framework of the museum, and eager to operate on more specific sites. The contemporary art museum wants to keep up pace, but is confronted with spatial, institutional, and socio-political problems and limitations. It suffers from the unhappy conscience that it is never able to occupy a true place in the artistic present, as it always ‘frames’ art. This identity crisis incites the museum to indulge in ongoing self-critique, institutional introspection, and ultimately, self-denial. In recent decades, we have been confronted with dozens of museums that, following the artists, contest their own space and develop an anti-museum policy, some even going so far as to pretend to stop being a museum. define the future role of the museum of contemporary art, being one of the preeminent public institutions. This study explore the many ways in which the museum advocates architecture as the medium to overcome its identity crisis. A quick glance at the metaphors used by museums to question their status reveals an architectural bias, and by consequence, the spatial nature of the crisis: if the museum of contemporary art wants to transform itself from a static repository into a dynamic workshop, it has to tear down its walls, open up its space, leave the premises, push back its frontiers, etc. Consequently, with every museum building enterprise – whether an extension, an additional wing or a brand-new building – museum directors explicitly express the ambition to tackle the ‘institutional’ space as well. Continually, architecture is used as a vehicle to fundamentally rethink the museum on both a micro and a macro level – not only the commissioning institution itself, but the entire concept of ‘the museum’ as w