عنوان پایان‌نامه
بررسی استدلالهای اخلاقی بر وجود خداوند
- رشته تحصیلی
- فلسفه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 98342;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 41732
- تاریخ دفاع
- ۳۱ تیر ۱۳۸۸
- دانشجو
- امیرحسین خداپرست
- استاد راهنما
- سیدمحمدرضا حسینی بهشتی
- چکیده
- استدلال اخلاقی بر وجود خداوند در دوران جدید اهمیت یافته است. در این دوران، اعتبار پنج طریق آکویناس برای اثبات وجود خدا مورد تردید قرار گرفته است و خداباوران ترجیح داده اند براهینی ملموس تر و محسوس تر بر وجود خداوند ارائه کنند. افزون بر این، با خاتمه ی قرون وسطی، مبانی اخلاق دینی متزلزل شد و بسیاری از اندیشمندان بر آن شدند که مبانیِ عقلانیِ موجه و مستقلی برای اخلاق در نظر گیرند. با این حال، برخی متفکران، از طرق مختلف، بر مبانی الهیاتی اخلاق تأکید می کنند. برخی واقعیت اخلاقیات را بدون در نظر گرفتن نیرویی متعالی و آگاه که به احکامی آفاقی و جاودانی فرمان دهد قابل دفاع نمی دانند. برخی دیگر، مانند ایمانوئل کانت، وجود خدا را ضامن آزادی و سعادت انسان در انجام افعال اخلاقی در جهانی می دانند که جز با در نظر گرفتن روند علّیِ حوادث فهم نمی شود. برخی نیز بر سرشت الهیاتیِ الزام اخلاقی تأکید می کنند و برآن اند که بی توجهی به این سرشت، موجب تزلزل عقلانیِ نظریه های اخلاقیِ جدید شده است. در این رساله، پس از بررسی ارتباط استدلال های اخلاقی بر وجود خدا با نظریه ی امر الهی در اخلاق، صورت هایی از هر دو گونه استدلال بر وجود خدا طرح، تحلیل و نقد می شود. نتیجه ی رساله دربرگیرنده ی بازنگری در نظریه ی امر الهی، ارزیابی انتقادی استدلال اخلاقی بر وجود خداوند و بیان نکاتی سنجشگرانه در زمینه ی ارتباط خداباوری و اخلاق است.
- Abstract
- Moral argument for the existence of God has been significant in the modern age. In this era, all five ways of arguing for God by Aquinas have been doubted and believers in God have endeavoured to put forward more tangible and sensible proofs to that effect. Moreover, by the end of the middle Ages, foundations of religious morality were already shaken up, hence, many scholars tended to lay it on more justifiable and independent rational grounds. Some thinkers, however, put emphasis on theological foundations of morality in various ways. Some, amongst them, argue that moral reality cannot stand without being supported by a transcendent and knowledgeable power who commands universal and eternal rules. Others, like Immanuel Kant, require God for freedom and happiness of human beings by doing moral acts in a world in which events cannot be understood except within a causal context. Others still stress on the theological nature of moral binding and are of the opinion that modern moral theories are rationally unjustifiable due to neglecting that nature. In this dissertation, by considering connection of moral arguments for the existence of God with divine command theory in morality, forms of both kinds of argument for the existence of God shall be explained, expanded and criticised. In conclusion, the dissertation includes a revision in divine command theory, critical evaluation of moral argument for the existence of God and statement of evaluative points on relationship between belief in God and morality.
