تحلیل نقش تقسیمات کشوری به منظور ایجاد توسعه و تعادل منطقه ای و ارائه راهکارهای مناسب در منطقه آذربایجان
- رشته تحصیلی
- برنامه ریزی منطقه ای
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 10715;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69271
- تاریخ دفاع
- ۱۳ اسفند ۱۳۹۳
- دانشجو
- آیدین محمدی
- استاد راهنما
- اسفندیار زبردست
- چکیده
- چکیده تقسیم¬بندی فضایی ایران به نواحی(مناطق) مختلف، امری است جهت کنترل و اداره بهتر کشور، که نتیجه و حاصل برنامه¬ریزی تصمیم¬گیران و تصمیم¬سازان، به خصوص دولت¬مردان سیاسی میباشد. اما اکنون، حاصل این فرایند، نابرابری شدید منطقهای در ایران بوده که این نابرابریها و عدم تعادل در زمینه اقتصادی ـ اجتماعی به خصوص زمانی که با چالش¬های فرهنگی و سیاسی ترکیب می¬شود، عمیق¬تر میگردد. در همین راستا منطقه آذربایجان با دارا بودن تقریبا 10 درصد از جمعیت و وسعت جغرافیایی کشور به علت نبود الگوی مناسب تقسیمات فضایی، شکلی نامناسب از نظام شهری سکونتگاه ها را در خود احساس می نماید. بر این اساس، مطالعه متون نظری مرتبط با تقسیمات کشوری و نقش آن در توسعه و تعادل منطقه ای نشان از این دارد که تمرکز شهری با افزایش فدرالیسم در کشور کاهش پیدا کرده، ادامه روندها به سوی تمرکز زدایی بیشتر بر پایه پاسخگویی بیشتر دولت ها سوق یافته و واگذاری اختیارات سیاسی و اجرایی به سطوح حکومتی پایین تر موجب بهبود کارایی اقتصادی و ارائه خدمات مطلوب تر به ساکنین گردیدهاست. پژوهش حاضر، با هدف شناخت وضعیت توسعه یافتگی شهرستان¬های منطقه آذربایجان و تأثیر تقسیمات کشوری بر این توسعه و تعادل صورت گرفته است. بر این اساس شاخص¬های تبیین¬کننده موضوع با توجه به ادبیات ایرانی و جهانی استخراج شده و با استفاده از تحلیل¬های گوناگون و با استفاده از مدل F’ANPو مرتبط به سنجش این تأثیرات و عوامل پرداخته شده است. یافته ها با استفاده از شاخص¬های تبیین شده،نشانگر تسلط مراکز استان¬ها بر منطقه¬ است هرچند که تحلیل نظام شهری منطقه آذربایجان در دوره 15 سال اخیر نشان¬دهنده روند کاهشی میزان نخست¬شهری و تمرکز شهری بوده اما پیشروی نظام شهری به نوعی به سمت توازن منطقه¬ای می باشد. در ادامه با توجه به نتایج حاصل از ماتریس QSPM راهبردهای تقویت شهرهای بزرگ اردبیل و ارومیه جهت تأثیرگذاری مثبت بر تعادل شبکه شهری، اعمال سیاست¬های تمرکززدایی از کلانشهر تبریز با ایجاد محورهای توسعه بین استان¬های منطقه، تعیین سازوکارهای بایسته برای استمرار نقش دولت در توسعه زیربناها، خدمات اجتماعی و ایجاد زمینه¬های انگیزشی برای سرمایه¬گذاری بخش خصوصی در شهرستان¬های کمتر توسعه یافته و توزیع متوازن خدمات و امکانات در سطوح مختلف سکونتگاهی در جهت رسیدن به تعادل منطقه¬ای با
- Abstract
- Abstract Iran's Spatial division into areas (districts) in order to controlling of country's whole space and better management, with it's all dimensions, was a consequence of decision makers planning, especially political governors which has been led to extreme inequity in Iran's country This socio-economic inequity, especially in combination with cultural and political challenges has been result in increasing troubles. By the same way, the region of Azarbayejan in spite of including about 10 percent of country's population and expansion, due to absence of appropriate classifying patterns, suffers from a bad urban structure. In this perspective, theoretical literatures reviewing about national divisions and its role in regional development and equivalency, shows that urban concentration has been decreased with federalism increasing and as a result, it has been led to more governmental accountability. Also governmental authorization assignments has been result in economical improvements and offering more desired public services to the citizens. The present study attempts to survey the impacts of divisions in Azarbayejan region onto the development and equity of its subdivisions. In this perspective determinant indexes has been extracted from internal and external literature and then by using several analysis and F'ANP model, these issues has been evaluated. Although Azarbayejan region urban structure analyst in recent 15 years show in decreasing amount of urban centralization and increasing regional balance, study results has shown province centers dominance over the region. Finally with respect to QSPM matrix, the main strategies include: reinforcement and enhancement metropolitans such as Ardabil and Urumia in order to positive influence on urban network balance, decentralization from Tabriz metropolitan by establishment of development axis between regions provinces, appointment of appropriate procedures for governmental role in infrastructures developmen