عنوان پایان‌نامه

مهاجرت و تغییر مفهوم مردانگی : سنخ شناسی مفهوم مردانگی در میان مردان مهاجر افغانستانی در ایران و مقایسه با مردان غیرمهاجر در افغانستان




    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 68392
    تاریخ دفاع
    ۲۴ اسفند ۱۳۹۳
    استاد راهنما
    سهیلا صادقی فسائی

    هدف پژوهش حاضر، فهم فرایند شکل‌گیری مردانگی و مراحل آن است. پرسش اصلی چگونگی شکل‌گیری این مفهوم در میان مهاجران افغانستانی ساکن ایران در مقایسه با غیرمهاجران است. از آنجایی که پیشینه تحقیق کمرنگی در این زمینه وجود داشت، بر آن شدیم تا از روش نظریه زمینه‌ای استفاده کنیم. بنابراین با استفاده از این روش و با ابزار مصاحبه عمیق نیمه‌ساختاریافته به بررسی فرایند شکل‌گیری مردانگی در میان 26 تن از مردان افغانستانی متعلق به قوم هزاره پرداخته‌ایم که نیمی‌ از آنان مهاجران ساکن تهران و عده دیگر، افرادی بدون تجربه مهاجرت و ساکن کابل هستند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در میان کنش‌گران دو مبنای زیست‌شناختی و برساخت‌گرایانه برای مردانگی وجود دارد که با ترکیب‌شان مبانی ذهنی گوناگونی در ذهن کنشگران می‌سازند. نکته مهم این‌جاست که در تعاریف گوناگون از مردانگی در میان کنش‌گران، میزانی از باورمندی به مبنا بودن وضعیت زیست‌شناختی بدن مردانه به طور حتمی وجود داشته و صرفا نسبت آن با مبنای اجتماعی مردانگی دچار تحول می‌شود. به‌علاوه، مهاجرت صرفا بستری بالقوه برای تغییر ایجاد می‌کند و به خودی خود بانی تغییر ارزشها در افراد نیست. بلکه کیفیت و چگونگی دارابودن سرمایه فرهنگی و تجارب برخاسته از موقعیتهای بحرانی و به خصوص شرکت در جنگ است که می‌تواند مردانگی را متاثر سازد. بنابراین مدت زمانِ مهاجرت، صرفا از این جهت در تغییر ارزش‌ها موثر است که همراه با زمینه‌سازی در امر گسترش و تنوع روابط اجتماعی در میان مهاجران باشد. در نهایت، با عطف توجه به مفهوم مردانگی هژمونیک کانل، به سنخ‌شناسی مردانگی‌ها در ارتباط با مردانگی هژمونیک پرداخته‌ایم و نشان داده‌ایم که چگونه مردانگی‌های گوناگونی پیرامون آن شکل گرفته‌اند که به ناچار باید نسبت خود را با آن مشخص سازند. نوع مواجهه با مردانگیِ هژمونیک است که مردان را در حاشیه و یا در مرکز منابع قدرت و مشروعیت قرار می‌دهد.
    Abstract
    The main purpose of this research is to study the process of formation of masculinity and the stages within it. The question is how the concept shapes among Afghan immigrants residing in Iran compared with non-immigrants. Because the literature background was not abundant and illustrous, we decided to use grounded theory method for research. Therefore, using this method, we interviewed 26 Hazara men (which is one of Afghanistan’s imortant ethnic groups with high number of immigrants in Iran) in both Iran and Afghanistan. Half of them were interviewed in Iran as immigrants and the others were living in Afghanistan without any immigration experience to second country. The interviewes were done in the form of semi-structural deep interview. Accordingly, there is two main foundations which the way they combine, determine the attitude toward masculinity; biological foundation and constructionalist foundation. But the point is that there is always a trend to biological foundation in different definitions of masculinity among interviewees. Furthermore, immigration would make a potentiality for vlaue changes, but will not certainly cause it. Important factors for value change are the quality of cultural capital and the experiences made for men either in immigration or their home country which can affect definition of masculinity. The duration of immigration experience can be important considering how and in which scale provides new and various social interactions for immigrants in destination society. Finally, considering Connell’s concept of hegemonic masculinity, we categorized types of masculinities appeared between interviewees and showed how different kinds of masculinities have to determine their places in relation to hegemonic masculinity. It is the way of encountering which puts men in center of power or make them marginal.