عنوان پایاننامه
طراحی مکانیسم به منظور دستیابی به سیاست بهینه مبتنی بر شهرت سیاستگذار و قدرت کارگزار عقلایی: مورد سیاست پولی
- رشته تحصیلی
- علوم اقتصادی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1616;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 65816
- تاریخ دفاع
- ۳۰ شهریور ۱۳۹۳
- دانشجو
- احسان برین
- استاد راهنما
- جعفر عبادی
- چکیده
- یکی از مشکلاتی که در زمینه سیاست پولی بروز میکند، وقوع شوکها و تورشهای تورمی است. اقتصاددانان به طور کلی دو نوع رویکرد نسبت به سیاست پولی دارند؛ رویکرد مبتنی بر صلاحدید و رویکرد مبتنی بر بکارگیری یک قاعده پولی. اگر بر مبنای نظر کلاسیکهای جدید فرض کنیم اصالت در سیاست پولی با رویکرد مبتنی بر قاعده است، آنگاه میتوان علت شوکها و تورشهای تورمی را تخطی از قاعده پولی دانست. همچنین اگر فرض کنیم انتظارات کارگزاران اقتصادی به طور عقلایی شکل میگیرد، آنگاه طبق نظریه کلاسیکهای جدید هرگونه سیاست پولی اعلامشده، تأثیر حقیقی نخواهد داشت و تنها موجب پدید آمدن تورم میشود. اما در مورد سیاست پولی اعلام نشده، ممکن است با اجرای چنین سیاستی در کوتاه مدت آثار حقیقی، همچون تغییر سطح تولید و اشتغال، رخ بدهد، ولی در بلندمدت این آثار حقیقی از بین میروند و مجدداً تنها آثار تورمی باقی خواهد ماند. بنابراین یک تلاش اقتصاددانان میتواند مبنی بر این باشد انگیزههای دولتها برای تخطی از قاعده پولی را تبیین کنند و بر مبنای آن توصیههای سیاستی ارائه بدهند. یکی از تبیینهای تأثیرگذار و مهم در این زمینه مربوط به کارهای مشترک بارو و گوردون در دهه 1980 میلادی و با استفاده از نظریه بازی است، که پیرو کار مشترک آنها، دو اقتصاددانان دیگر به نامهای بکوس و دریفیل نیز در جهت تبیین انگیزههای دولتها برای تخطی از قاعده پولی کوشیدند. در نهایت این نتیجه گرفته میشود که آنچه میتواند انگیزه دولتها را برای تخطی از قاعده پولی کاهش بدهد، شهرت آنهاست. در این راستا، راقم پایاننامه کوشیده با به کارگیری نوع خاصی از مکانیسمها تحت عنوان «مکانیسم کلارک» (مکانیسم پیووتال یا فردمحوری ) و همچنین طراحی پایههای خردی برای رفتار دولتها و کارگزاران عقلایی و با تکیه بر مسأله شهرت دولتها، تبیین و راهحل جدیدی را برای مسأله تخطی از قاعده پولی ارائه بدهد.
- Abstract
- One of the most challenging issues which has been discussed in the economic literature relates to the causes and origins of inflation shocks and biases. There are two approaches to the monetary policy, in general: first, monetary policy based on discretion, and second, monetary policy based on a specific rule. Economists of the New Classical School believe that monetary policy should be based on a monetary rule. They believe that economic agents make their expectations rationally. So, they expect every act of governmental policies to form their future expectations about variables, like inflation. As a result, they argue that every announced monetary policy of the government in the form of inflation shocks, only change the level of prices, but not the level of real variables, like real GDP or unemployment. But if the government makes unannounced inflation shocks, then it might change the level of real variables, only in the short run. And when rational economic agents know about the policy, they correct their expectations and real variables go to their previous level, and again only the price level will be changed. Prior to this argument, one effort of economists could be done on showing and solving such a problem. In the 1980s, Barro and Grodon published some articles, which showed such a problem in the form of game theoretic model. They introduce a parameter named; “reputation”. So, they argued that if a government cheat from monetary rule, its reputation become lower. Then Backus and Driffill contribute model of Barro and Grodon, and divided policymakers into ones with high reputation (Hard Nosed) and ones with low reputation (Wet). In this research I am trying to show that we can show and solve the problem in the context of Mechanism Design theory. I applied Clarke Mechanism (Pivotal Mechanism) to the game of monetary policy and write down some microfoundations to analyze behavior of both policymaker and rational economic agents. Key Words: Monetary Policy, Me