عنوان پایان‌نامه
طراحی مسکن با رویکرد سلیقه سنجی خانواده ایرانی
- رشته تحصیلی
- مهندسی معماری
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس البرز شماره ثبت: 586;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69980
- تاریخ دفاع
- ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
- دانشجو
- مقداد شریف
- استاد راهنما
- سعید حقیر
- چکیده
- در این پایان نامه با بررسی نظریات مطرح شده در مورد سلیقه از سوی دو نظریه پرداز مطرح قضاوت های ذوقی یعنی پیر بوردیو و هربرت گانز سعی شده تا پس از رسیدن به تعریفی از نسبت سلیقه و معماری با در نظر گرفتن المان های ثابت فضایی در معماری مسکونی، سلیقه ی معمارانه ی کاربران در مواجه با این المان ها سنجش شود. این رساله همچنین تلاشی است برای تفکیک و بازشناسی خواست ها وامیال کاربران ایرانی در مواجهه با فضاهای مسکونی معاصر و تبدیل این خواست ها به الگوها و زبان معماری می توان گفت هدف این رساله نه ارائه‌ی راهکار مطلق که بیشتر ارائه‌ی شیوه و بینشی است که بتواند دست‌مایه‌ای قرار گیرد برای یاری رساندن به معماران در راه رسیدن به راهکار در طراحی معماری خانه‌ی مطلوب. از سویی دیگر به نظر می رسد در جوامعی مانند ایران که ترجمه ی مدرنیسم به نوعی شرایط وارداتی خود را تحمیل داشته در نظر گرفتن سلایق مردم در درجه ی دوم اهمیت طراحی از طرف معماران تحصیل کرده تلقی می شود و بیشتر تمرکز بر اجرایی شدن اصول به روز شده و ضوابط تدریس شده بر اساس مفاهیم و معیارهای معماری مدرن است حال انکه در این بین بی توجهی به خواست و سلیقه ی شرقی می تواند اثرات جبران ناپذیری بر پیکره ی فرهنگ ومعماری ایران زمین برجای بگذارد. این رساله می کوشد تا گامی باشد در جهت شناخت هر چه بیشتر معماران از شرایط عمومی و سلایق معمارانه رایج در جامعه.
- Abstract
- This research revolves around the views set forth by the two well-known theoreticians of gustative judgments, Pierre Bourdieu and Herbert Gans, on taste, after an attempt to find a definition for the ratio between style and architecture through considering the invariant spatial elements in residential architecture has sought to evaluate the architectural taste of the users in the face of the afore-said elements. This paper is also an attempt to separate and recognize the demands and desires of the users in the face of the Iranian contemporary residential spaces and convert these demands to patterns and architectural language. It can be said that the purpose of this paper is not to provide an absolute solution but more to provide methods and visions that can be used to help architects to find ways to achieve solutions for desirable architectural designs. On the other hand, it seems that in societies like Iran in which the interpretation of modernism has imposed, in a way or the other, its exogenous characters and conditions, taking people’s tact into account is of the secondary importance for educated architects in designing and more attention is paid to implementation of the updated principles and professed standards based on the concepts and standards of modern architecture, while ignoring the eastern wishes and tastes can leave severe effects on the body of Iran’s culture and architecture. This paper tries to be a step forward in helping architects to acquire ever more knowledge about the general condition and prevalent architectural taste in the (Iranian) society.
