عنوان پایاننامه
ارائه راهکارهایی جهت تحقق تفکر ناب در صنعت ساختمانی ایران
- رشته تحصیلی
- مدیریت پروژه و ساخت
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11393;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77680;کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11393;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77680
- تاریخ دفاع
- ۰۳ آذر ۱۳۹۳
- دانشجو
- حمیده محمودنیا
- استاد راهنما
- کتایون تقی زاده آذری
- چکیده
- آسیبشناسی صنعت ساختمان حاکی از آن است که ساختوسازهای جاری در کشور همراه با اتلاف بخش قابلتوجهی از منابع، نیروی کار، سرمایه، زمان و مصالح است که اصولاً تأمین آنها در دورهی زمانی کوتاهمدت میسر نیست. باوجود تمایل مدیران به تسریع و کاهش انحراف پروژهها و علیرغم برنامهریزیهای تفصیلی در ابتدای پروژهها، میانگین انحراف زمان و هزینه در پروژههای عمرانی کشور معمولاً بسیار بیشتر از پیشبینیهاست. در سه دههی اخیر، صنعت تولید توانسته است به پیشرفتهای عظیمی درزمینه بازدهی و کارایی دست یابد؛ بهویژه در صنعت اتومبیلسازی و در کارخانه جات پیشرفتهی آن که توانستهاند تمامی اجزای کاری شامل فضای تولید، نیروی انسانی، زمان تولید، سرمایهگذاری و هزینهها را به حداقل رسانده و در کل به پیشرفتهای قابلتوجهی در تمامی شاخصهای بهرهوری بهصورت پایاپای و همزمان دست یابند. تمامی این پیشرفتها در صنعت تولید به دلیل پیشرفت در تکنولوژیهای روز نمیباشد؛ بلکه بخش قابلتوجهی از آن نتیجهی بکار بردن یک فلسفهی جدید تولید است که منجر به تولید ناب و تفکر ناب میشود که در آن تلاش میگردد اتلافها به حداقل ممکن رسیده و زمان تولید محصول کاهش یابد. در حقیقت تفکر ناب، شیوهای در مدیریت ساخت و تولید است که این امکان را فراهم میآورد تا از کمترین میزان هزینه، نیروی انسانی، تجهیزات، زمان و فضا بیشترین بهرهبرداری ممکن جهت تولید محصولات صورت گیرد و درعینحال محصولات تولیدی حداکثر هماهنگی را با نیازهای مشتری داشته باشند. در این پژوهش تلاش شد تا با شناخت اصول تفکر ناب، تولید ناب و اصول و ابزارهای ساختوساز ناب و مبنا قرار دادن این اصول و ابزارها که برگرفته از سیستم تولید تویوتا میباشد، میزان انطباق عملکرد شرکتهای پیمانکاری را با این اصول و ابزارها ارزیابی کنیم و دریابیم ازنقطهنظر آنها پیادهسازی این اصول تا چه میزان به بهرهوری صنعت ساختمان کشور کمک خواهد کرد و پیادهسازی آنها با چه موانع اساسی روبهروست. نتایج این تحقیق که از طریق مطالعات میدانی، حاصل شده است، نشان میدهد باوجوداینکه پیادهسازی اصول و ابزارهای ساختوساز ناب میتواند نقش بسزایی در افزایش بهرهوری داشته باشد، متأسفانه میزان انطباق عملکرد شرکتهای پیمانکاری، با این اصول و ابزارها، پایینتر از حد متوسط است. همچنین ما در حوزه منابع انسانی و مدیریت صحیح آنکه یکی از ارکان اساسی تحقق تفکر ناب در صنعت ساختمان است، کمترین میزان انطباق را داریم؛ بنابراین برای تحقق تفکر ناب در این صنعت در درجه اول نیازمند توجه و سرمایهگذاری هرچه بیشتر مدیران در این حوزه بهخصوص توجه به حوزههایی مانند انگیزش کارکنان، آموزش و توانمندسازی کارکنان، استفاده از نظرات و ایدههای سازنده کارکنان و ایجاد تعهد سازمانی در آنها هستیم. همچنین موانع اصلی در مسیر پیادهسازی این اصول و ابزارها، نبود برنامهریزیهای صحیح، مشکلات اقتصادی و عدم سرمایهگذاری در این بخشها و فشارهای زمان و هزینه میباشد که امیدواریم سرمایهگذاران، مدیران و کارکنان بهعنوان عوامل تغییر بتوانند بر این موانع غلبه کرده و از مزایای پیادهسازی اصول و ابزارهای ساختوساز ناب بهرهمند شوند.
- Abstract
- Prior research on the subject of pathology of Iran’s construction sector have shown that current construction trend is involved with considerable waste of resources, materials, labor, capital, time and energy, which cannot be reimbursed in short-term periods. Despite managers’ efforts to increase the speed and reduce the deviation of projects by devising a detailed plan before the start of work, the average extent of deviations in duration and expense of Iran’s development projects is usually much higher than anticipations. In the past three decades, production-oriented industries have managed to achieve enormous progress in the field of productivity and efficiency. Automobile industry and its advanced manufacturing subsidiaries have been particularly successful in optimizing production components and procedures such as production space, manpower, production time, capital and expenditure, and have therefore managed to make significant improvements in each and all indices of productivity. Not all these developments are the results of technological advances; a significant part of this progress is the result of a new philosophy called lean thinking, which puts maximum effort on minimizing the losses and time of production. In fact, lean thinking is a production management approach that allows managers to use the least amount of money, manpower, equipment, time and space to produce the greatest quantity of output, and at the same time, provide products with maximum alignment with customer needs. Thus, this paper first studied the principles of lean thinking and lean production derived from the Toyota Production System along with the principles and instruments of lean construction, and then examined the conformity of contractor companies with these principles and instruments. Next it assessed that, from contractors’ point of view, to what extent the implementation of these principles will contribute to the productivity of the construction industry and what obstacles will stand in the way of implementing these principles. The results, which were obtained through field study, show that although the implementation of lean construction principles and instruments can play a significant role in increasing productivity, unfortunately, the compliance of contractor companies with these principles and instruments is lower than average. Results also showed that, in Iran, proper human resource management, which is a fundamental factor for the realization of lean thinking in the construction industry, has the lowest rate of compliance with the said principles; so to achieve and realize lean thinking in this industry, our primary focus should be to draw mangers attention toward proper HRM practices especially those aimed at providing motivation, education and empowerment, the use of constructive comments and ideas of employees and improving the organizational commitment. The main obstacles standing in the way of implementing these principles and instruments are lack of proper planning, prevalence of financial problems, lack of proper investment in these sectors, and time and cost related pressures. We hope that identification of these factors can help investors, managers and employees, who are the main agents of change, to overcome these obstacles and benefit from the advantages that can be gained from implanting principles and instruments of lean construction.