عنوان پایاننامه
نظریه واقع گرائی نوکلاسیک تدافعی ، مطالعه موردی شکل گیری روابط امنیتی ژاپن - ایالات متحده آمریکا (به طور خاص در قالب دکترین یوشیدا - معاهده امنیتی ۱۹۵۱)
- رشته تحصیلی
- روابط بین الملل
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3638;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64942;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3638;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64942
- تاریخ دفاع
- ۰۷ مهر ۱۳۹۳
- دانشجو
- مهدی حکیمی پور
- استاد راهنما
- ابومحمد عسگرخانی
- چکیده
- این جُستار بر آن است که به تحلیل شکل¬گیری سیاست خارجی ژاپن، از خلال مطالعه¬ی موردی روابط امنیتی آن کشور با ایالات متحد امریکا (به¬طور خاص در قالب دکترین یوشیدا، 1951)، بپردازد. تمرکز تحقیق بر روی یکی از موضوعات امنیتی و جریانهای اصلی دیپلماسی ژاپن، از طریق کاربست چارچوب نظری واقع¬گرایی نوکلاسیک می¬باشد. این چارچوب نظری که به عنوان نسل سوم الگوهای جریان اصلی روابط بین¬الملل قلمداد می¬شود، تمرکز بر روی مؤلفه¬های ساختاری و نیز تقدم نیروهای سیستمیک را در دستور¬ کار خود دارد. با این وجود، واقع¬گرایی نوکلاسیک در ارزیابی سیاستگذاری خارجی، ساختارهای داخلی را نیز در نظر میگیرد. در این رساله، به این موضوع پرداخته می¬شود که مؤلفه¬های ساختاری در شکل¬گیری و توسعه¬ی سیاستگذاری¬های خارجی نقش دارند. علیرغم این مسأله، با وجود اهمیت حیاتی ساختار و بار تأثیرگذاری خاص آن بر سیاستگذاری¬ها، اما به تنهایی برای توضیح و تبیین سرشت و طبیعت عینی سیاستگذاری، شرط کافی نمی¬باشد. لذا به منظور رسیدن به چنین تحلیلی از سیاست خارجی و توضیح و تبیین آن، ناگزیر از جعبه¬ی سیاه محلی-ملی از خلال متغیرهای سطح¬ واحد نظیر ادراکات سیاستگذاران، منافع تجاری، افکار عمومی و هنجارها می¬باشیم؛ بدین معنا که درک نخبگان ژاپن از موقعیت استراتژیک ژاپن، برداشت جوامع تجاری-بازرگانی از منافع اقتصادی، و نیز افکار عمومی و هنجارها به عنوان متغیرهای میانجی، نقشی تعیین¬کننده در خروجی سیاستگذاری خارجی ژاپن دارند. بنابراین، ارتباط میان توانمندی نسبی (توزیع نسبی قدرت و جایگاه دولت در نظام بینالملل) و سیاست خارجی مستلزم تحقیق و بررسی هر دو بافت ملی و بینالمللی است که سیاست خارجی در چارچوب آن تدوین و اجرا میشود.
- Abstract
- After the end of World War II, Japan and Germany (Federal Republic of Germany/FRG) both adopted the values and ideals of their former enemy, unlike the aftermath of the First World War, they formed security arrangements with the United States those were the basic elements for their peace and security in half a century. The advent of the Cold War, was a determining factor that/in which developed adversarial relationship among the winners; the U.S. and Western Europe, on the one hand, and the USSR and Eastern Europe and in other countries that were on the trail, on the other hand. In a zero-sum game, emerging Cold War, the United States thought Japan and Germany's economic capacities as a great treasure for the "free world" that an alliance of one of them with the communist bloc, could be have irreparable losses. But even before the start of the Cold War, the United States was aware of the lessons of Versailles well that a retaliation attack policy for the winners could be another way to ensure the future war. Therefore, the first priority of the United States, was not to impose punitive measures to his former enemies, but also giving them the opportunity to rebuild their country until eliminating their underlying causes of militarism completely. Japan welcomed the opportunity, therefore, the United States ensured the security of Japan, instead of guarantee his own security against Japan and Japan was seen as a strategic asset in the emerging Cold War. With this explanation, the thesis question is that "the Defensive Neoclassical Realist Analysis, in its application/employment to Japan-the United States Security Treaty (1951) is adaptable to what extent". With regard to the importance and feasibility of the Realist Theory that claims a better explanation for phenomenas in the field of international relations on the one hand and almost unique attraction of this theory, because of it’s proximity to the performance of politicians in field of international politics and also it’s proximity with the conventional understanding of international politics on the other hand, according to the security dynamics of region in East Asia (in general), Japan-United States security relations (in particular) and it's empirical critisism, this study intents to take the analysis of basis and principal components in defensive realist theory to the measurement of theoretical abstract assumptions of this theory with objective facts, with the application of this theoretical approach, a better understanding of the complex changes in the East Asian security will be achieved. Keywords: School of Realism, Defensive Neoclassical Realism, JAPAN, USA, Yoshida Doctrine.