عنوان پایان‌نامه

بررسی نقد شوپنها وروبرکانت



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۳ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی نقد شوپنها وروبرکانت" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4079;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 67112
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۹۳

    نقد شوپنهاور بر کانت دربردارنده‌ی دیدگاه شوپنهاور در نسبتی انتقادی با فلسفه‌ی کانت است. شوپنهاور خود را وارث کانت می‌داند و کارهای انجام‌شده در فلسفه میان خودش و کانت را به حساب نمی‌آورد. وی با این‌که بسیار از کانت ستایش می‌کند و بزرگ‌ترین دستاورد او را تفکیک پدیدار از شیئ فی‌نفسه می‌داند،‌ فلسفه‌ی کانت را از جهاتی دارای ضعف و کاستی می‌داند؛ که این نقاط ضعف راه را برای نوعی مطلق‌گرایی ایده‌آلیستی پس از وی هموار می‌کند. راهی که افرادی چون فیخته، شلینگ و هگل سردمدار آن هستند. این مطلق‌گرایی بنیادی‌ترین دیدگاه کانتی که پدیداری بودن شناخت است را نقض می‌کند و از شناخت مطلق سخن می‌گوید. شوپنهاور که اساس اشتباهات کانت را روش استعلایی وی می‌داند، به کاستی‌های فلسفه‌ی او در زمینه‌های معرفت شناسی، متافیزیک، زیبایی‌شناسی و اخلاق می‌پردازد و سعی در افشاکردن آن‌ها با حداکثر وضوح و دقت دارد. در بحث معرفت شناسی مهم‌ترین اشکالی که شوپنهاور بر کانت می‌گیرد، خلط میان ادراک شهودی و ادراک انتزاعی است. در بحث متافیزیک، بحث شیئ فی‌نفسه از اهمیت بیشتری برخوردار است که به نظر شوپنهاور گرچه کانت توانست به مفهوم شیئ فی‌نفسه نزدیک شود، اما نتوانست آن را به طور مستقیم در اراده تشخیص دهد. در بحث اخلاق هم شوپنهاور، مفاهیم فلسفه‌ی عملی و دستور نامشروط در فلسفه‌ی اخلاق کانت را مورد انتقاد قرار می‌دهد. پژوهش حاضر کوشیده است طرحی از رویکرد انتقادی شوپنهاور نسبت به کانت در زمینه‌های معرفت‌شناسی، متافیزیک و اخلاق ارائه دهد. این پژوهش یک‌سویه است؛ یعنی تنها توصیفی است از این رویکرد انتقادی و قصد داوری میان آرای این دو فیلسوف بزرگ را ندارد. اما سعی شده که در مباحث مطرح شده، دیدگاه شوپنهاور، یعنی جهت ایجابی فلسفه‌ی وی نیز به طور خلاصه مطرح شود. کلمات کلیدی: 1- شوپنهاور 2- کانت 3- ادراک شهودی 4- ادراک انتزاعی 5- شیئ فی‌نفسه 6- اراده 7- علیت 8- عقل عملی
    Abstract
    Schopenhauer’s criticism of Kant includes his view in a critical relation to Kant’s philosophy. Schopenhauer considers himself the inheritor of Kant and does not regard conducted works in philosophy between himself and Kant. Although he praises Kant very much and considers his greatest achievement as separation of visible from object itself, regards Kant’s philosophy some weaknesses and shortcomings paving the way for a kind of idealistic absolutism after him. The way that peoplelike Fichte, Schelling and Hegel are led.This absolutism violates Kant’s most fundamental view, which is visibility of knowledge and speaks of absolute knowledge. Schopenhauer who considers the basis of Kant’s mistakes as his transcendental method deals with the deficiencies of his philosophy in the fields of epistemology, metaphysics, aesthetics and ethics and attempts to disclose them with the utmost clarity and precision. The confusion between intuitive understanding and subjective perception is the most important difficulty in the discussion of epistemology that Schopenhauer regards for Kant.In discussing metaphysics, the object itself is more important. According to Schopenhauer, although Kant could be close to the object itself, but could not detect it directly in the will.In discussing ethics, Schopenhauer criticizes the concepts of practical philosophy and unconditional command in Kant’s ethics. The present study has attempted to outline Schopenhauer’s critical approach to Kant in the fields of epistemology, metaphysics and ethics.This research is one-way. In other words, it is only descriptive of the critical approach and is not intended to judge the ideas of the two great philosophers, but in the suggested issues, it has been attempted to discuss Schopenhauer's view briefly, namely his positive philosophy. Key Words: Schopenhauer, Kant, Intuitive perception, Object in itself, Will, Cause, Practical Reason.