عنوان پایان‌نامه

مشروعیت سیاسی در دوره تیموریان



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۳ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مشروعیت سیاسی در دوره تیموریان" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2417ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75394;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2417ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75394
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
    دانشجو
    ساجده فلاح
    استاد راهنما
    اصغر قائدان

    پژوهش حاضر تحت عنوان مشروعیت سیاسی در دوره تیموریان است.یکی از موضوعاتی که در بررسی تاریخ ایران توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است و بدون شناخت آن درک بسیاری از جریانات و تحولات تاریخی و سیاسی این سرزمین دشوار است، بحث درباره ی مشروعیت حکومتهایی است که در ایران دوره ی اسلامی تشکیل شده اند؛ بنظر می رسد که بعد از ماجرای سقیفه و سلطه دیرپای خلافت در سرزمین های اسلامی، و توجیه شرعی سلطه خلفا بوسیله متفکران و علمای دین، مشروعیت آنان از جانب همگان، از جمله ایرانیان که مشروعیت دینی به حوزه سیاسی سرزمینشان تسری پیدا کرده بود، به رسمیت شناخته شده بود، و با وجود اینکه اقتدار خلفا، ابتدا توسط "حکمرانان محلی"و بعداً سلاطین قدرتمند سلجوقی و خوارزمشاهی، به چالش کشیده شد، اصل مشروعیت خلافت مورد انکار قرار نگرفت. اما تهاجم مغول نه تنها در عرصه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه در عرصه سیاسی و مبانی مشروعیت حکومت و سلطنت نیز، تحول ایجاد کرد و برای مدتی مبنای مشروعیت دینی مذکور را به چالش کشید. این تحول با سقوط دستگاه خلافت بغداد و مطرح شدن یک الگوی مشروعیت ساز جدید متکی به باورها و عقاید قوم غالب، که به اتکای آن سروری بر جهان را حق مسلم خویش می پنداشتند، آغاز شد، و با طی مسیری پر فراز و نشیب، سلسله ی ایلخانان و تیموریان را در برگرفت. در حقیقت در فاصله زمانی یورش مغول تا برآمدن صفویه، برخلاف گذشته که الگوی مبتنی بر اقتدار خلیفه معتبر بود، دیگر الگوی واحدی، برای کسب مشروعیت وجود نداشت و الگوهای متعددی، که دستاویز محکم و مطمئنی برای حاکمان در حال نزاع نبودند، برای کسب مشروعیت در عرصه سیاسی حاضر شدند، و از آنجا که هیچ یک نتوانستند اعتبار لازم را کسب کنند، بحران مشروعیت مشخصه ی اصلی حیات سیاسی ایران شد. این مسأله در حکومت تیمور که به صورت توأمان از هر دو منبع مشروعیت مغولی و اسلامی بهره می برد انعکاس بیشتری داشت. بنابراین پژوهش حاضر درصدد پاسخ گویی به این سؤال است که تیمور با چه راهکارهایی با این بحران روبرو شد؟ به نظر می رسد که تیمور با شناخت دقیق از منابع مشروعیت در هر منطقه کوشید به آن منابع دست یابد. او در ابتدا به منابع مشروعیت مغولی متوسل شد و هر چه حکومت او به طرف غرب گسترش یافت، با توجه به کم اعتباری منابع مغولی به منابع مشروعیت اسلامی روی آورد. در ارزیابی نهایی، بنیان گذار این حکومت با وجود مشغله های فراوان نظامی موفق شد برخی از حداقل های مقبولیت را از نگاه نخبگان و مردم کسب نماید. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش تایخی انجام گرفته است در صدد نشان دادن مشروعیت سیاسی تیموریان است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نرم افزاری این موضوع مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است.
    Abstract
    The present study is an investigation of political legitimacy during Timurid dynasty. One of the issues that have attracted the attention of researchers in the study of history that it is not possible to understand many historical and political events and developments in this country is the discussion on the legitimacy of the governments that have been formed in Iran over the Islamic period. It seems that after Saqifah incident and longstanding influence of the caliphate in Islamic lands, and justification of the caliphs by intellectuals and religious scholars, their legitimacy was recognized by the people, including Iranians that the religious legitimacy had extended to the political areas of their land. Despite the authority of the caliphs was challenged by the "local leaders" and later by powerful Seljuk and Khwarazmshah sultans, the principle of the legitimacy of the caliphate was not denied. But the Mongol invasion not only changed economic, social and cultural areas but also altered political arena and the foundations of the legitimacy of the government and the monarchy and challenged the religious legitimacy for a while. This evolution started with the fall of Baghdad caliphate and the discussion of a new legitimacy pattern based on the beliefs and opinions of the dominant ethnic group based on which they considered monarchy of the world as their own absolute right and after passing its ups and downs, it included Ilkhani and Timurid dynasties. In fact, at the time of the Mongol invasion to the rise of the Safavids, unlike in the past that the Caliph authority based pattern was valid, there was no more single pattern to obtain legitimacy and multiple patterns that have never been sturdy and reliable excuses for the ever fighting rulers were prepared to achieve legitimacy that none of them achieved the credibility and the legitimacy crisis became the main feature of political life in Iran. This was more reflected in Timor government that enjoyed a combination of both Mongolian and Islamic sources of legitimacy. Thus the present study aims to respond to the question: how did Timor face with this crisis? It seems that Timor by understanding the sources of legitimacy in any area attempted to achieve those sources. At first he resorted to Mongolian sources and as his legitimacy expanded to the west, with the low credibility of Mongolian resources he turned to Islamic legitimacy. In the final assessment, the founder of this dynasty despite numerous military preoccupations succeeded to achieve some minimal legitimacy in the eyes of the elites and people. The analytical and descriptive study is conducted by historical method and attempts to present the political legitimacy of Timurid dynasty and this is studied using the library and software resources.