عنوان پایاننامه
نقش و موضع متفاوت اتحادیه عرب در قبال قیام های عربی (بحرین ، سوریه ، لیبی ، مصر)
- رشته تحصیلی
- روابط بین الملل
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3970;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 71964
- تاریخ دفاع
- ۲۸ خرداد ۱۳۹۳
- دانشجو
- احمد حسینی امجد
- استاد راهنما
- نسرین مصفا
- چکیده
- کشورهای خاورمیانه از اواخر سال 2010 شاهد تحولات بی سابقه ای بودند. این تحولات که به بهار عربی شهرت دارند به سرعت دامن کشورهای جهان عرب را در برگرفت و باعث تغییر نظام سیاسی در چهار کشور عربی شد و متعاقب آن اتحادیه عرب را نیز درگیر معادلات خود نمود. با این حال، این سازمان به دلایل متعدد نقش متضادی در قبال این تحولات ایفاء کرد. به رغم اینکه سازمان مذکور هفت دهه از تأسیسش می گذرد، هنوز نتوانسته به آرمان های خود جامه عمل بپوشاند. زیرا اعضای آن منافع ملی خود را بر منافع سازمانی ترجیح می دهند. جبهه بندی هایی که هنگام تصمیم گیری در درون اتحادیه، بروز می کند نشانگر تصمیم گیری بدون پشتوانه قوی است. این تحولات دربرگیرنده منافع متناقض هریک از اعضای این سازمان در قبال تحولات بهار عربی(خیزشهای مردمی) می باشد. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چرا اتحادیه عرب در قبال قیام های کشورهای عربی (بحرین،لیبی، سوریه ، مصر) نقش و موضع متفاوتی اتخاذ می کند؟ بنابراین فرضیه اصلی پژوهش نیز طبق بررسی های صورت گرفته اتحادیه عرب در مواجهه با خیزش های مردمی در کشورهای عربی مواضع متناقض داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام شده است و در چهار فصل تنظیم گردیده شده است. پایه های نظری این پژوهش بر اساس نو واقعگرایی و واقعگرایی کلاسیک می باشد.ترتیب ارائه مطالب در پژوهش حاضر بدین نحو است که نخست در فصل اول کلیات نظری پژوهش در قالب ارائه طرح پژوهشی و چارچوب نظری پژوهش عرضه می شود. در این فصل فهم و برداشت مورد نظر از واقعگرایی ارائه می گردد. در فصل دوم از اتحادیه عرب و ساختار و اهداف و سیاستهای آن ،پیدایش اتحادیه و زمینه های همگرایی و موانع همگرایی با کشورهای دیگر شرح مبسوط داده خواهد شد. فصل سوم به تبیین و تشریح تأثیرات تقابل ایرانی- عربی بر رویکرد اتحادیه عرب در منطقه خاورمیانه ،طرح هلال شیعی ،توسعه طلبی شیعه ، مجادلات مذهبی و عقیدتی، جزایر سه گانه ، نام گذاری خلیج عربی به جای خلیج فارس،روابط ایران و اتحادیه عرب و چالش ایرانی – عربی و خیزش های مردمی جهان عرب پرداخته خواهد شد. در فصل پایانی اثبات ناکارآمدی نهادین اتحادیه عرب،تحلیل الگوی رفتاری اتحادیه عرب در بهار عربی ،بررسی تأثیرپذیری از شورای همکاری خلیج فارس،جو غالب فرقه گرایی،نفوذ پادشاهی های اقتدارگرا و محافظه کار ،عملکرد وکالتی و صعود نقش قطر و عربستان در جهان عرب و چرایی تضاد نقش اتحادیه عرب در خیزش های سوریه و بحرین تبیین می گردد.
- Abstract
- MENA countries have experienced unprecedented events since the last month of 2010. These events, called Arab spring spread throughout the Arab countries. Consequently, it led to regime change in four Arab countries. It also involved Arab League in its complications. However, the organization has played contending roles within these events. Despite different experiences of the organization throughout seven decades, it has not yet realized its constituting ideals. It may be due to preference of national rather than the organizational interests among its members. Different positions which arise within the process of decision making in Arab League indicate that the process is usually without any strong support from the organization. Arab spring was associated with incidents which involved contending interests of each member of the organization toward Arab revolutions. The main question of this study is why Arab League took different positions toward revolutions in Bahrain, Libya, Egypt as well as Syria. Thus, the main hypothesis arises from the question is that according to our studies, Arab League had taken contending positions facing popular uprising throughout the Arab world. This study has been done using descriptive-analytical method through studying library resources. This study comprises of four chapters. The basic theoretical framework in the study is a combination of classical realism and neo-realism (structural realism). The first chapter is dedicated to research proposal and providing theoretical frameworks for the study. In this chapter, we will describe our conception of realism. Chapter 2 is on Arab League, its structure, objectives and policies, the foundation of the organization, the grounds for integration as well as its obstacles. Third chapter is dedicated to Arab confrontations with Iran on different grounds such as Shia crescent, ideological-religious confrontations, three islands, naming the Gulf, Persian Gulf vs. Arabian Gulf. The concluding chapter would discuss institutional inefficiency of Arab League, analysis of behavioral pattern of Arab League in Arab spring, its representative function throughout the events, the domination of sectarian views as well as confrontation of Qatar and Saudi Arabia within the GCC, and finally contending roles of Arab League in the events in Syria and Bahrain.