عنوان پایان‌نامه

شناسایی و تحلیل راهبردهای سازگاری کشاورزان با تغییر اقلیم در حوضه آبخیز چمریز (استان فارس)



    دانشجو در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "شناسایی و تحلیل راهبردهای سازگاری کشاورزان با تغییر اقلیم در حوضه آبخیز چمریز (استان فارس)" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی شماره ثبت: 6417;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69252
    تاریخ دفاع
    ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
    استاد راهنما
    احمد رضوانفر

    برپایه گزارش‌های هیأت بین‌المللی تغییراقلیم (2013) نظام اقلیمی جهان طی یک قرن اخیر دچار تغییرات اساسی شده است. همچنین گزارش‌های ملی و بین‌المللی نشان می‌دهد، این تغییرات موجب آسیب به منابع آب ایران گردیده است. این تغییرات ساز و کار نظام کشاورزی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، از این رو، کشاورز و خانوار آن، برای هماهنگی با این تغییرات نیازمند بروز پاسخ هستند. مطالعه پاسخ کشاورزان به تغییراقلیم باعث رشد علم سازگاری کشاورزان با تغییراقلیم شده است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تحلیل راهبردهای سازگاری کشاورزان با تغییراقلیم در حوضه آبخیز چمریز است. در این تحقیق برای مطالعه نظام‌مند سازگاری کشاورزان با تغییراقلیم از الگوی سازگاری اسمیت و همکارن(1999) استفاده شد. این الگو دارای چهار عنصر اصلی(محرک، ارگانیزم، پاسخ و ارزیابی) و یک عنصر فرعی(تاثیر تنش‌های غیراقلیمی بر سازگاری) است. در این تحقیق، حوضه آبخیز چمریز به عنوان یک نظام اکولوژیکی- اجتماعی در نظر گرفته شد. واحد تحلیل تحقیق حاضر کشاورز و خانوار آن به عنوان یک زیرنظام تاثیرپذیر از تغییراقلیم است. برپایه آزمون ناپارامتری من-کندال مشخص شد، پارامترهای اقلیمی حوضه آبخیز چمریز در مقیاس مکانی و زمانی معین، تغییر کرده است. برای مطالعه رفتار کشاورزان در قبال تغییراقلیم، در مرحله گردآوری داده‌ها از شیوه پیمایش استفاده شد. روش نمونه‌گیری این تحقیق طبقه‌ایچندمرحله‌ایتصادفیباانتسابمتناسب بود و حجم نمونه مورد مطالعه که از نه روستای حوضه‌آبخیز چمریز گردآوری شد، 364 خانوار بود. تکنیک غالب این تحقیق، درخت تصمیم و تحلیل مسیر است و بر پایه یافته‌های این تحقیق مشخص شد کشاورزان در دو سطح مزرعه(18 راهبرد سازگاری) و فراتر از مزرعه(23 راهبرد سازگاری)، از سه الگوی سازگاری تهاجمی، محافظه‌کارانه و تدافعی پیروی می‌کنند. کشاورزان تهاجمی با توسعه سطح بهره‌وری و بهبود شرایط اقتصادی، گستره قابلیت خود را جهت مواجه با تغییراقلیم افزایش می‌دهند و با این رویه به دنبال سازگاری با تغییراقلیم هستند. کشاورزان محافظه‌کار به دنبال به کارگیری راهبردهای هستند که شرایط موجود را حفظ کنند و در مقابل تغییراقلیم رفتار معتادتری دارند و کشاورزان تدافعی برعکس کشاورزان تهاجمی برخورد می‌کنند. همچنین در این تحقیق، با استفاده از شاخص اثربخشی راهبردهای سازگاری و با ایجاد ارتباط متقابل بین الگوی سازگاری در سطح مزرعه و فراتر از مزرعه شبکه سازگاری طراحی شد و کشاورزان برپایه انتخاب راهبرد سازگاری در سه طبقه گروه‌بندی شدند. کشاورزانی که قابلیت و سرعت لازم را برای هماهنگی و سازگاری با تغییراقلیم دارند، کشاورزان پویا نامیده می‌شوند، کشاورزانی که تنها در یک سطح (مزرعه و یا فراتر از مزرعه) این توانایی را دارند در طبقه کشاورزان با پویایی یک طرفه قرار می‌گیرند و بالاخره کشاورزانی که در دو سطح مزرعه وفراتر از مزرعه توانایی سازگاری را ندارند، کشاورزان ایستا نامیده می‌شود. یافته‌ها نشان داد که کشاورزان پویا و کشاورزان با پویایی یک طرفه در قشر ثروتمند قرار دارند و تفاوت این دو گروه در پراکندگی قطعات زمین و مهارت‌های سرپرست خانوار است. همچنین کشاورزان ایستا که بیش از دو گروه دیگر نیازمند حمایت‌های آموزشی، ترویجی و مالی هستند شامل خانوارهای غیرثروتمندی هستند که الگو کشت تک محصولی(برنج) را دارند و تنها مهارت سرپرست خانوار کشاورزی است. در پایان مشخص شد محرک اقلیمی به همراه سایر تنش‌های غیراقلیمی یک اثر هم افزیی ‌شده، بر کشاورز دارند و مشخص شد رفتار سازگاری کشاورزان با تغییراقلیم تحت تاثیر تنش‌های غیراقلیمی قرار می‌گیرد.
    Abstract
    Abstract: Climate system of global is facing to fundamental changes based on IPCC (2013) reports. Also, national and international reports indicated that climate change have been caused damage to the water resources of Iran. The changes effects on the mechanism of the agricultural systems. Therefore, farmers and their family need to responsible to climate change. Study of farmers’ response to climate change bring the growth adaptation science. Identification and investigating farmers’ adaptation strategies to climate change in CHAMRIEZ Watershed is the main purpose in this study. In this study, model of Smith et al (1999) were employed for farmers’ adaptation systematic study. The model concentrate on four main elements (stimulus, organism, response and assessment) and additional element (non-climatic stress on adaptation). CHAMRIEZ watershed was as social-ecological system, farmer and the family was a sub-system that influence of climate change. Climate parameters has been change in CHAMRIEZ watershed based Mann-Kendall test. The survey used collective data for understand farmers’ behavior and selected through a multistage stratified random sampling with probability method. The sample size were collected from nine villages (364 farmers’ households). The dominant research techniques were decision tree and path analysis. The results indicated farmers following the adaptation patterns that include aggressive, defensive and conservative in the farm level (18 adaptation strategies) and beyond the farm level (23 adaptation strategies). Aggressive farmers develop ability to cope with climate change and the procedures followed adaptability to climate change. Conservative farmers followed to maintain their current situation in the face to climate change and defensive farmers behave conversely aggressive farmers. In the following, adaptation network was designed by effectiveness in adaptation strategies and cross-linking between farm and outside of farm level adaptation. Then, farmers grouped into three categories based on adaptation network, first category was farmers that they can adapt to climate change with speed and capability that is required and they were dynamic farmers. Second category was farmers that have ability for adaptation in one of adaptation levels (farm or outside of farm) that they farmers with dynamic of on sided, and third category included farmers that they cannot adapting to farm and outside of farm level, they were static farmers. The results showed dynamic farmers and farmers with dynamic on of side were rich and there are different between the two categories by distribution land plots and head of household skills. Static farmers cannot adapt to climate change and they need to education and financial support, they were non-wealthy and they had monoculture crops (rice) and agriculture was only skill for head of household. In the end, it became clear stimulating climate and other non-climate stresses have a synergy effect on agriculture, and farmers’ adaptation with climate change placed under the influence non-climatic stresses. Key words: Climate Change, Adaptation Strategies, CHAMRIEZ Watershed, Adaptation Network, Decision Tree