عنوان پایان‌نامه

نقش رسانه ها در ایجاد و تقویت فضای عمومی با تأکید بر تلویزیون در جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه خبرگان ارتباطی و مدیران رسانه




    رشته تحصیلی
    مدیریت رسانه
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64845
    تاریخ دفاع
    ۰۸ مهر ۱۳۹۳

    بیش از ثلث قرن از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد. در این بین شکل، محتوا، ساختار و عملکرد افکار عمومی و گستره همگانی به عنوان یک اصطلاح یا مفهوم تخصصی و یکی از دارایی‌های اصلی و جزء اساسی هر جامعه دست‌خوش تغییرات جدی شده است. نهادهای خاصی از جمله رسانه‌ها به ویژه تلویزیون به عنوان یکی از پرهزینه‌ترین و اصلی‌ترین نهاد فرهنگیکشور در این تغییرات اثرگذار بوده‌اند. با توجه اهمیت موارد فوق، مسئله اصلی این پژوهش «بررسی نقش رسانه‌ها و به طور خاص تلویزیون در ایجاد فضای مفاهمه و گفت و گو در جمهوری اسلامی ایران»،سؤال اصلی این است که آیا تلویزیون موجب تأثیر در فضای گفت و گو و مفاهمه در جمهوری اسلامی ایران شده است؟ اگر تأثیر داشته آیا این تأثیر در جهت تقویت بوده است یا تضعیف؟ مبنای تئوریک پژوهش نظریه گستره همگانی هابرماس است.روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی، توصیفی- زمینه‌یابی و کیفی و روش اجرای آن، کتابخانه ای-اسنادی، مصاحبه و دلفی است. ابزار گردآوری داده‌ها و اطلاعات فیش تحقیق و پرسشنامه است. یک پیش آزمون شامل 5 نفر برای افزایش صحت و اعتبارانجام شد. جامعه آماری، اساتید دانشگاه و پژوهشگران، مدیران اجرایی و عملیاتی رسانهبودند. با توجه به امکانات و دسترسی سخت پژوهشگر از میان این جامعه آماری در دور اول، دوم وسوم دلفی، امکان دسترسی به 27 نفر فراهم شد و 23 پرسشنامه صحیح مبنای تجزیه و تحلیل اطلاعاتقرار گرفت.نتایج نشان می‌دهد که از نظر کارشناسان تلویزیون بر فضای گفتمان، مفاهمه و همچنین گستره همگانی ایران معاصر تأثیریدر جهت تقویت دارد. در مقابل شبکه‌های تلویزیونی نتوانسته‌اند آن طور که شایسته است مسائل عمومی و مبتلا به جامعه را انعکاس دهند و فارغ از سوء گیری به گفتگوی عقلانی و طرح آزادانه، آگاهانه و نقادانه و منطقی مسائل عمومی بپردازند. و دیگر اینکه امروزه جایگاه مدیریت رسانه ملی نیز جایگاهی استراتژیک و حساس است که در ایجاد، حفظ، رشد و بالندگی افکار عمومی و به دنبال آن فضای گستره همگانی نقش اساسی ایفا می‌کند.
    Abstract
    More than a third of a century has been passed since Iran's Islamic Revolution occurred. The Form and content and also, the structure and function of the Iranian public opinion and their public sphere, as a specialized term or concept and also as one of the main assets and basic component of any society, have been seriously changed. Certain institutions including the mass media, especially television as one of the most costly and the most important cultural institution in the country have been impacted by this change. Considering this obvious fact, the main issue of this study has been assessing and investigating “The Role of mass media, and in particular television, in creating and activating an atmosphere of dialogue (particularly a Communicative one) and a socio-political discourse in the Islamic Republic of Iran”. The main questions of study include: has the Iranian television impacted on that discourse and dialogue in the Islamic Republic of Iran? And if the answer is positive, has it done this essential and fundamental task strongly or not? The Habermas Public Sphere theoretical perspective and notion is the theoretical basis of this study. The research methods have been descriptive cross-sectional survey, libraries-documents reviewing and noting, Qualitative interviews and Delphi method .Data collecting tools are fiche and questionnaire. A pre-test was also performed among 5 media experts for précising and increasing Validity and reliability of research’s tools and methods. Research population consisted of university Professors, lecturers, and Researchers in one hand, and Administrative and operational Managers in the media industry in other hand. According to the minimum facilities and supplies available to researcher, and besides the hard access to interviewee and members of research population during the first, second and third steps in carrying out the Delphi method, the statistical population finally reached to 27 people and at last, 23 ques