عنوان پایان‌نامه

بررسی تطبیقی دیدگاه ویلیام لین کریگ و علامه طباطبائی در باب مساله علم پیشین الهی و اختیار انسان



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی تطبیقی دیدگاه ویلیام لین کریگ و علامه طباطبائی در باب مساله علم پیشین الهی و اختیار انسان" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه دین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2354ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72867;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2354ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72867
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
    استاد راهنما
    عبدالرسول کشفی

    از دیر زمان مساله علم پیشین الهی و اختیار انسان، ذهن متکلمان و فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است. ازآنجا که علم خداوند مطلق است، به همه امور از جمله افعال اختیاری انسان تعلق می‌پذیرد. به این ترتیب اگر خداوند در زمان T1 بداند که فاعل P فعل A را در زمان T3 انجام خواهد داد، آنگاه P در زمان T3 قادر نیست از انجام فعل A ممانعت ورزد و این امربا اختیار انسان در تعارض است. از این رو گروهی با ارایه استدلال تقدیرگرایی الهیاتی درصدد هستند تا ناسازگاری میان علم پیشین الهی و اختیار انسان را اثبات کنند. از طرف دیگر افرادی همواره سعی در حل این مساله داشته و بر آن بودند تا به‌گونه‌ای سازگاری میان علم پیشین الهی و اختیار انسان را نشان دهند. در این پایان نامه با توجه به هدف آن که بررسی و مقایسه آرای ویلیام کریگ و علامه طباطبایی در باب علم پیشین و اختیار است، پس از تقریر استدلال تقدیرگرایی، رد این استدلال از دیدگاه کریگ و راه‌حل پیشنهادی وی که نظریه علم میانه است شرح و بررسی گردیده است. آنگاه به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر پرداخته شده و در نهایت وجوه مشترک و متفاوت دیدگاه کریگ با علامه طباطبایی نشان داده شده است. نتیجه گیری نهایی این است که با وجود تفاوت دیدگاه این دو متفکر در ارتباط با علم الهی و مراتب آن و نیز چگونگی تعلق علم الهی به افعال اختیاری، هردو سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان را می‌پذیرند و معتقدند معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان به وسیله معرفت وی به فعل با تمام شرایط و خصوصیات آن است. به این ترتیب خداوند می‌داند که فاعل در هر موقعیتی چه فعلی را به‌صورت مختارانه انجام خواهد داد.
    Abstract
    The problem of divine foreknowledge and human freedom has a long history of debating. Since God is Omniscient, He knows every things including human free actions. Therefore, If God believed at time T1 that the subject P would do the action A at time T3 ,It would not be within P’s power to refrain from doing A at T3 , and this is incompatible with human freedom. On the one hand,some thinkers represent “the theological fatalism” to prove the incompability of divine foreknowledge and human freedom; on the other hand, There are some thinkers trying to solve this problem and they seek to show compability between divine foreknowledge and human freedom. In this thesis, after representing fatalism argument, we are going to analyze William Craig’s refutation of this argument and his solution (middle knowledge) for this problem. Then we will examine Allamah Tabatabaei's view about fatalism, freedom and Divine decree and destiny. and finally, the difference and similarity between the two views are shown shown. In conclusion, despite the differences between Craig and Allamah Tabatabaei's views about divine knowledge and its levels, as well as Divine foreknowledge about human free actions, both thinkers accept the compability between divine foreknowledge and human freedom. Moreover,they believe that divine knowledge about human free actions is due to His knowledge of conditions and properties of the action. Thus, God knows what the subject will freely do in any circumstances. Key word: God,divine foreknowledge,human's free actions, theological fatalism,the middle knowledge,Craig, Allame Tabatabaie, divine decree