عنوان پایان‌نامه

نقش مازاد بخش کشاورزی در فرایند توسعه صنعتی ایران



    دانشجو در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "نقش مازاد بخش کشاورزی در فرایند توسعه صنعتی ایران" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 41185;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2388
    تاریخ دفاع
    ۲۰ اسفند ۱۳۸۷
    استاد راهنما
    مجید وحید

    در ادبیات توسعه اقتصادی در مورد اهمیت و جایگاه بخش کشاورزی در فرایند توسعه بسیار سخن رفته است .به ویژه این نقش در ابتدای فرایند توسعه از اهمیت بیشتری برخوردار است،زیرا بخش کشاورزی بزگترین بخش در اقتصاد کشورهای در حال توسعه بوده و می تواند به شیوه های گوناگون مانند عرضه نیروی کار و سرمایه،تامین مواد خام ،بازار برای کالاهای تولیدی در بخش صنعت و تامین ارز خارجی به فرایند توسعه کمک نماید. تجربه تاریخی حکایت از آن دارد که در فرایند توسعه در ابتدا این بخش کشاورزی است که پیشتاز است.به عنوان مثال:روستو در نظریه مراحل رشد به صراحت تاکید می کند که دور اول صنعتی شدن در انگلستان طی دوره زمانی 1783-1873به رهبری صنایع نساجی- که از صنایع تبدیلی و وابسته بخش کشاورزی است- آغاز شد.در آمریکا،ژاپن ،فرانسه،آلمان نیز توسعه صنعتی با پیشتازی و رهبری صنایع تکمیلی بخش کشاورزی آغاز گردید.ذکر چنین نمونه هایی حاکی از این واقعیت است که ارتباطی ارگانیک بین بخش کشاورزی و صنعت بر قرار است و تضادی میان رشد هماهنگ بین این 2 بخش وجود ندارد.بخش کشاورزی تامین کننده مواد اولیه و واسطه ای بخش صنعت به ویژه گسترش صنایع تبدیلی و تکمیلی است و از سوی دیگر توسعه بخش صنعت به شیوه های گوناگون بر رشد بخش کشاورزی تاثیر مثبت دارد.بخش کشاورزی برای محصولات سبک وسنگین بخش صنعت تقاضا ایجاد کرده و مواد خام صنعتی و همچنین نیروی کار لازم در فرآیند توسعه صنعتی را فراهم می سازد.کشاورزی هم چنین به عنوان اصلی ترین منبع مالی لازم برای سرمایه گذاری در حوزه های دیگر از جمله صنعت و تکنولوژی تلقی می گردد. اما نکته اصلی آن است که در فرایند توسعه به تدریج از سهم بخش کشاورزی در تولید و اشتغال کاسته می گردد و بخش صنعت در ابتدا و سپس بخش خدمات گسترش می یابد.در واقع سیاستگذاریهای انجام گرفته در بخش کشاورزی چون مکانیزاسیون و تامین نهاده ها ،ترویج، تجهیز و نوسازی اراضی ،افزایش تولید،سیاست های حمایتی،قیمتگذاری وغیره باعث افزایش بهره وری در بخش کشاورزی گردیده و در اثر افزایش بهره وری شاهد عرضه مازاد به شکل سرمایه و نیروی کار می باشیم. ایجاد مازاد بخش کشاورزی خود مستلزم توسعه بخش کشاورزی و مناطق روستایی است که از طریق تغییرات نهادی در این بخش امکان پذیر است. هم چنین موفقیت در صنعتی شدن مستلزم رفع مشکلات مربوط به ایجاد و انتقال و استفاده از منابع مازاد کشاورزی است. در ایران نیز به تدریج از سهم بخش کشاورزی در اشتغال و تولید ناخالص ملی کاسته شده است. همزمان با کاهش سهم بخش کشاورزی از اشتغال و تولید ناخالص داخلی، بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی افزایش یافته است. برآورد بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی نشان می دهد که این بخش با توجه به کمترین میزان سرمایه گذاری، دارای نرخ بهره وری بالاتری نسبت به سایر بخش ها می باشد. داده ها حکایت از ارتباط متقابل بین رشد بهره وری و رشد مازاد بخش کشاورزی دارد.با افزایش بهره وری در بخش کشاورزی طی چند دهه اخیر در ایران موجب شده تا مازاد بخش کشاورزی رشد بیشتری داشته باشد .مازاد ایجاد شده در بخش کشاورزی می بایستی در فرآیند توسعه همگام با کاهش سهم بخش کشاورزی ، جذب بخش صنعت گردد. اما مشکلی که وجود دارد این است که آمار و اطلاعات نشان دهنده این امر است که مسیر پیموده شده در کشور خلاف روند هایی است که دردیگر کشورها پیموده شده است.در ایران کاهش سهم بخش کشاورزی لزوما با افزایش سهم بخش صنعت و جذب مازاد بخش کشاورزی توسط این بخش همراه نبوده است، بلکه شاهد گسترش بی رویه بخش خدمات به جای بخش صنعت هستیم .در واقع بخش صنعت به ویژه صنایع روستایی به عنوان منبع اصلی جذب مازاد، در جذب و انتقال مازاد از بخش کشاورزی بسیار ناموفق عمل نموده است.رشد سرطانی بخش خدمات در کنار الگوهای عملی دولت در ترجیحات دولت در زمینه سرمایه گذاری و ارائه تسهیلات و هم چنین سطوح متفاوت بازدهی فعالیت ها به وضوح این مساله را نمایان می سازد که ساختار اقتصاد رانتی ایران و وابستگی غیر متعارف و فزاینده کشور به درآمدهای نفت و گسترش فعالیت های تجاری در سایه تزریق در آمدهای نفتی باعث گسترش بخش خدمات گردیده است .در همین راستا مازاد بخش کشاورزی نیز تحت تاثیر در آمد های نفتی و بیماری هلندی اقتصاد ایران به جای انتقال به بخش صنعت، به بخش خدمات انتقال یافته است . پژوهش حاضر در چهار فصل تنظیم گردیده است: فصل اول به بررسی مبانی نظری اختصاص دارد. فصل دوم به بررسی فرآیند تحولات و توسعه بخش کشاورزی به عنوان پیش شرط ایجاد مازاد می پردازد. در فصل سوم صنایع روستایی به عنواو منبع اصلی دریافت و جذب مازاد مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در فصل پایانی نیز تاثیر در آمدهای نفتی بر انتقال مازاد بخش کشاورزی به بخش خدمات مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
    Abstract
    There are considerable comments on importance and Position of agriculture section in economical development literature. Because agriculture section is the biggest part of the economy of developing countries and it can contribute in development Process in different ways like work force and capital, raw material supply, and market for industrial goods as well as foreign currencies supply. His tori cally, this is the agricultural section that leads the developing process at first e.g. Rosteau in his growth theory insists that the first round of industrialization in U.K during the time period 1783-1873 was started by leading textile industries which are agriculture section conversion and dependant industries. In U.S, Japan, France and Germany also industrial development was initiated by leading agricultural section industries. These examples show the fact that there is am organic link between agricultural section and industry; and there is no contradiction in harmonic growth of these two sections. Agriculture section supply's raw and intermediate material for industry section especially for complementary and conversion industries. From other side development of industry section in many ways has positive effect on agricultural section development. Agricultural section provides demand for light and heavy products of industry section and in also supply's raw material for industry as well as work force required for industrial development process. Agriculture is also considered the main financial resource for investment in other sections like industry and technology, but the main point is that in the development process that share of agricultural section in production and employment gradually decreases while initially industry section share and subsequently service section share increases. In fact, policies made in agricultural section like mechanization and stocks supply, development, lands equipping and renovation and etc. have increased profiting in agricultural section and by increasing the profiting we are witness of supply surplus in the from of capital and work force. Creating surplus in agricultural sector needs to develop agricultural sector and rural areas which would be possible through fundamental changes in this sector. In Iran also the share of agricultural section in employment and GDP has been decreased. Parallel to agricultural sector share decrease in employment and GDP, agriculture sector work force profiting has been in creased. An estimate of agricultural sector work force profiting shows that this section has higher profiting as compared to other sections; although it does receive lowest investment. Data shows there is a mutual relation ship between profiting growth and surplus growth in agricultural sector. Increase in agricultural sector profiting during last de Cades in Iran has caused more growth in agricultural sector surplus. In development process, surplus created in agriculture sector must be absorbed in industry section parallel to agricultural sector decrease, but the problem is that statistics and information shows the trend in the country is contrary to what was the case in other countries. In Iran, share decrease of agricultural section was not essentially correlated with share increase of industry section and agricultural sector surplus absorb by industry section. On the contrary, we are witness of irregular growth of service sector instead of industry section. In fact, industry sector particularly rural industries as main source of absorbing surplus were very unsuccessful in absorbing and transfer of surplus from agricultural section. Irregular growth of service section together with government practical patterns in making preferences regarding investment, and also different levels of efficiency of activities clearly shows that the ill structure of Iranian economy together with unusual and increasing dependence of Iran to oil revenues and commercial activities development due to injection of oil revenues has caused development of service sector. In this regard agricultural sector surplus also under the effect of oil revenues and dutch disease of Iranian economy has shifted to service sector instead of industry sector.