عنوان پایان‌نامه

تبیین جامعه شناختی اشتراک وبر و زیمل در اهمیت دادن به اقتصاد : بررسی تناظر بحث در میان متفکران اجتماعی ایران با تکیه بر آراء شهید مطهری و شهید بهشتی




    رشته تحصیلی
    جامعه شناسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4745;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 68175
    تاریخ دفاع
    ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳

    مقارن با ظهور عصری موسوم به روشنگری در تاریخ اندیشه بشری، انسان مواجهه با «دیگری»ای را تجربه کرد که رابطه‏ای جز روابط پیشین او بود؛ تجربه‏ای که امکان ایجاد یک جامعه‏ای Gesellschaft)) را برای او به ارمغان آورد. در چنین وضعی تفکر بشری به سمت تحلیل این روابط نوظهور التفات یافت و در پی آن، می‏توان اولین بارقه‌های ظهور تفکر اجتماعی را به روشنی ردگیری کرد. رصد فراز و فرودهای تفکر اجتماعی روشن می‏سازد که از دقیقه‏ای تاریخی (moment) به بعد مولفه‏های اقتصادی در ساحت اندیشه بشری خودنمایی قابل ملاحظه‏ای کرده و حتی در عرصه‏هایی بر آن مستولی گردیده‏اند و منجر به ظهور اصطلاحاتی شده‏اند که تا حال حاضر نیز، تفکر اجتماعی به آنان به مثابه ابزارهای اصلی تحلیلی خود می‏نگرد: اصلاحاتی چون کار، طبقه، سرمایه‏داری، بورژوازی و ... . پرسش ما در این پایان نامه، بررسی چرایی و چگونگی ظهور مولفه‏های اقتصادی در تفکر اجتماعی است تا از پی پاسخ گفتن به این پرسش، امکان‏های دیگر اندیشه‏ورزی اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم. روش ما در این مقاله بررسی پدیدارشناختی (Phenomenological) زیست-جهان (life-world/lebenswelt)های اولیه ظهور تفکر اجتماعیِ ممزوج با مولفه‏هایِ اقتصادی است تا دریابیم که آیا، این مولفه‏ها ذاتی تفکر اجتماعی‏اند یا آنکه بر آن عارض گردیده‏اند؛ هرچند که می‏توان موضعی جز این دو موضع را نیز اتخاذ کرد. بدین منظور ما دو متفکر اجتماعی کلاسیک مهم را که متعلق به یک بازه زمانی محدود (قرن 18 و 19 میلادی) و یک موقعیت جغرافیایی مشخص (آلمان) که زیست جهان یکسانی دارند را برگزیده و با تحلیل آن زیست جهان به نتیجه مورد نظر برسیم؛ متفکرین انتخاب شده وبر و زیمل هستند. بعد از آن همان روش برروی زمان (قرن 14 شمسی) و مکان (ایران) دیگری اعمال می‌شود تا کاربرد نتایج استخراج شده از فصل پیشین مورد ارزیابی قرار گیرند: متفکرین برگزیده شده برای این بخش شهید مطهری و شهید بهشتی هستند. کلیدواژگان: اقتصاد، جامعه شناسی، جامعه شناسی پدیدارشناسانه،‌زیست جهان، ماکس وبر، گئورگ زیمل،‌شهید محمد بهشتی، شهید مرتضی مطهری
    Abstract
    At the time of appearing the century in human history called Enlightenment, Human Faced a relationship with an "alter" that was different from all of his previous relations; an experience that provided for him the possibility for build a Society (Gesellschaft). In such situation, Human's Intellect intended to analyze these new relations and following that, we can see the first Sparks to Social Thoughts. An observation over the history of Social thoughts makes clear that after a historical moment, Economic Factors become very mentionable and even in some realms, dominate over it. As a result, term appeared that since today, Social thoughts use them as its main instrument for analyzing society: term such as Labor, Class, Capitalism, and Bourgeoisie and …. Our Question in this Thesis is asking why and how Economic Factors entered Social Thoughts and as a consequence, open up other possibilities for Social Reflection. Out method in this thesis is Phenomenological Analysis of initial life-worlds (lebenswelt) that made Social Thoughts appear mixed with Economic Factors, so that we can know if these factors are essential for Social Thoughts or they are accidental; although there may be also other accounts selected. For that we choice two important classical Social thinkers of a bounded period in human history (19th and 20th Century) and from a specific place (Germany) that can live in a same life-world and by analyzing that life-world try to end to our goal; that two persons are Weber and Simmel. After that the same method is applied on another time (14th of Solar Century) and place (Iran) to see the usability of conclusions Extracted in the previous chapter: the two persons selected here are Mohammad Beheshti and Morteza Motahari