عنوان پایان‌نامه

تحقیق در مبانی واسازی و مقایسه آن با ایده های جنبش دادائیسم



    دانشجو در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۸۷ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تحقیق در مبانی واسازی و مقایسه آن با ایده های جنبش دادائیسم" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    پژوهش هنر
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 7791;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 41340
    تاریخ دفاع
    ۳۰ شهریور ۱۳۸۷
    استاد راهنما
    سید موسی دیباج

    دادائیسم و واسازی نام دو جنبشی است که اولی در هنر و دومی ابتدا در فلسفه و سپس در سایر شاخه‌های علوم، یکی در ابتدای قرن بیست و دیگری در نیمه‌های آن پا به عرصه‌ی ظهور نهادند و هر یک به شیوه‌ی خود سعی در به پرسش کشیدن اصول، قواعد، بنیان‌ها، هنجارها و در یک کلام زندگی روزمره‌ی آدمیان را داشتند. اولی را عده‌ای جوان سرخورده از کشتارها و ویرانی‌های جنگ جهانی و دومی را دریدا، فیلسوف فرانسوی یهودی تبار بنیان نهادند. داداها با ارائه‌ی شب نشینی، بیانیه، نمایشگاه‌های هنری، سعی در عملی ساختن ایده‌های خود داشتند و دریدا نیز با واسازی در حیطه‌ی تفکر و با به پرسش کشیدن آراء فلسفی پیشینیان خود پایه‌های متافیزیک غرب را متزلزل می سازد. این به چالش کشیدن اصول و قوانین توسط داداها و در عمل به شیوه‌های گوناگونی اجرا شد: گاه به سوی سایر تمدن‌های غیر غربی متمایل می‌شدند (اشعار سیاه). گاه بی‌‎‌نظمی و آشوب را می‌پسندیدند (اشعار همزمان، قوانین تصادف). گاه نامفهومی را رواج می‌دادند (اشعار آوایی، اشعار دادایی) و گاه ماشینیزم و مدرنیته را به سخره می‌گرفتند (مکانومورفیک). دریدا نیز با خوانش خود از متون سایر فیلسوفان، نقاط آشوب و تناقضاتی را که در این متون وجود داشت، پیدا کرد و از طریق این تناقضات، معنای دیگری را که با معنای مورد نظر نویسنده متفاوت بود از آن متن استخراج نمود. بدین ترتیب نشان داد که متن هیچگاه به طور دقیق آن چیزی را که بیان می کند، معنا نمی دهد و یا آن معنایی را که می دهد، بیان نمی کند. یکی از مهمترین راهکارهای دریدا، واسازی تباین گفتار/ نوشتار بود. در سنت چند هزار ساله‎ی فلسفه‌ی غرب همواره گفتار بر نوشتار برتری داشته است. دریدا با به پرسش گرفتن این برتری، پایه‌های فلسفه غرب را متزلزل می کند.
    Abstract
    Dadaism and Deconstruction are two movements which the former was appeared in art, early in the twentieth century and the latter in philosophy, in the middle of that, and each one tried to challenge the basics, principals, foundations, norms and in other words the daily lives of human beings. Dadaism was founded by some dissatisfied young artists which, tried to present their ideas in soirees, art exhibitions and in their manifestos. Deconstruction was constructed by Derrida, the French philosopher, who tried to shake the foundations of western philosophy by deconstructing the thought field and by questioning the ideas of his predecessors. Dadas were using many ways for approaching their intentions: sometimes they leaned toward other non-western cultures (Negro songs), sometimes admired disorder and chaos (simultaneous poems, laws of chance), sometimes propagate senselessness (sound poems, Dada poems) and sometimes mocked Modernity (Mechanomorphic). Derrida by reading of texts of other philosophers, tried to find the contradictions of those texts. Then by means of those contradictions, tried to extract the alternative meanings differs from the author's intention. One of the most important methods of Derrida was deconstruction of speech/writing opposition. Western philosophy always preferred speech over writing. By questioning this preference, Derrida has shaken the foundations of western philosophy.