ارائه یک چهار چوب برای ارزیابی مدل های هوشیاری
- دانشجو
- محمدسعید قاسمی
- استاد راهنما
- بابک نجاراعرابی
- رشته تحصیلی
- مهندسی کامپیوتر - هوش مصنوعی - رباتیک
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی پردیس 2 فنی شماره ثبت: E 2734;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69439
- تاریخ دفاع
- ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
- چکیده
- تاکنون تلاش های زیادی در زمینه مطالعه و کشف ابعاد مختلف هوشیاری صورت گرفته، با وجود این هنوز تعریفی کاربردی از آن که مورد قبول غالب هوشیاری پژوهان باشد ارائه نگردیده است. از یک سو فلسفه برای شناخت هوشیاری در تکاپوست و دائماً با تعارضات و ابهامات مختلفی از یک باوری گرفته تا دوالیسم دست در گریبان است و از طرف دیگر بدون توافق بر روی یک چارچوب مقبول، توسعه دهندگان هوشیاری ادعای مدلسازی یک یا چند جنبه ی آن را یدک می کشند. آنچه در گام اول در این پژوهش به انجام رسیده، بررسی ابهامات و تعارضات موجود در فلسفه ی هوشیاری جهت دستیابی به یک تعریف مقبول تر و معقول تر از آن است. در گام دوم با بررسی مدلها و نظریات موجود در این زمینه و تحلیل نقاط ضعف و قوت آنها، اقدام به توسعه مدلی بر مبنای تعریف جدید شده است. به عبارت دقیق تر ابتدا روش مدلسازی هوشیاری مبتنی بر تئوری اطلاعات شانونی بررسی گردیده و سپس توسعه ای مبتنی بر نظریه شواهد از آن ارائه شده و در نهایت نیز چند گام کوتاه در مسیر توسعه ی فازی آن برداشته شده است. لازم به ذکر است که آنچه در این پژوهش در اولویت قرار گرفته، صرفاً یافتن مدل دقیق تر به کمک مدلهای موجود و با لحاظ توجیه-پذیری بیشتر بر اساس نتایج بدست آمده از مشاهدات تجربی است. همچنین با توجه به هدف این پژوهش، عملاً بررسی پیچیدگی زمان و حافظه که هنوز اولویت چندان مهمی در پژوهشهای حوزه علوم شناختی (خصوصاً مقوله ی هوشیاری) نیست، مورد بررسی قرار نگرفته. نتایج بدست آمده نشان داد که مدل ارائه شده با رویکرد دمپستر – شفری و توسعه فازی نظریه شواهد نسبت به روشهای قبلی از دقت بیشتری برخوردار بوده و خروجیهای آن بر اساس مشاهدات تجربی تفسیر قابل قبول تری پیدا نمودند. واژههای کلیدی: هوشیاری، مدلسازی، علوم شناختی، دوالیسم دکارتی، نظریه اطلاعات، نظریه شواهد، دمپستر – شفر، نظریه فازی، آنتروپی رابطه ای، معیار کولبک.
- Abstract
- Many efforts has been done about consciousness studying and discovering different aspects of it. In spite of this there is no practical and comprehensive definition of consciousness which can be accepted by most of consciousness researchers. From a side philosophy is trying to recognize consciousness and is facing many different challenges and ambiguities, from monism to dualism, and in the other side consciousness researchers, with no acceptable definition of that, claim that they have modeled some aspects of consciousness. In this research, first, we tried to solve some problems and conflicts in philosophy of consciousness to achieve a more reasonable and acceptable definition, and then, second, we developed a new model based on existing models. In other words we studied the consciousness based on Shannon information theory and then developed a new model based on the evidence theory and finally entered vagueness parameters, in fuzzy language, in modeling process. It is noticeable that time and space complexity is not the concern of this research and it is not the nowadays challenge of filed. The results shows that new model of consciousness is more accurate and comfortable with experimental observations. Keywords: Consciousness, Modeling, Cognitive Science, Descartes Dualism, Information Theory, Evidence Theory, Dempster Shafer Theory, Fuzzy Theory, Kullback Leibler.