فلسفه مرگ و نیل به آرامش از دیدگاه اپیکوروس (همراه با نقد و بررسی)
- رشته تحصیلی
- فلسفه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002435;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002435
- تاریخ دفاع
- ۰۴ بهمن ۱۳۹۴
- دانشجو
- آزیتا جعفریه
- استاد راهنما
- رضا برنجکار
- چکیده
- آنچه در پی پرداختن به آن هستیم، حقیقت مرگ و رهیدن از هراس رویارویی با این سرنوشت محتوم و دستیابی به آرامش است. البتّه در قالب فلسفهی اپیکوری به این مباحث خواهیم پرداخت. اپیکوروس مرگ را هیچ میانگارد. یعنی به عنوان امری که نه میتوان آن را بد دانست و نه به خوب بودن آن حکم نمود. زیرا روح را همانند جسم متشکّل از اتم میداند. بنابراین موقع مرگ با ازهمگسیختگی اتمهای روح، حیات و وجودمان از هم میپاشد. در اینجا مرگ، نیستی و نابودی است؛ و چون ما پس از مرگ وجود نداریم، نمیتوانیم در مورد آن نظری بدهیم. تا هنگامی که زنده هستیم نیز چون مرگ را درنیافته و تجربه نکردهایم، مجاز به صدور حکمی در باب مرگ نیستیم. پس باید دغدغهی مرگ را به کل وانهاده و از زندگی لذّت ببریم. لذّت در اینجا به معنای نبود رنج است. لذایذی چون دوستی، تفکّر، استدلال و... نه خوشگذرانی و بی بندوباری. مشکلی در اینجا نمود مییابد و آن هم اینکه اپیکوروس با رویکرد اتمیستی، پروای مرگ را پس زده و به آرامش واصل میگردد. از آنجا که چنین نگاهی هماکنون مقبول و کارآ به نظر نمیرسد و احتجاج اپیکوروس برای نهراسیدن از مرگ و دستیابی به آرامش با انتقاداتی از جمله محرومیّت، نادیده گرفتن میل بشر به حیات و... مواجه است، باید به دنبال راه حلّ دیگری باشیم و شاید بتوان یکی از راهکارها را تحویل دادن همهی رویدادها به یک ضرورت دانست. ضرورتی اتمیستی که بالضّروره از نظامش برمیآید. و نه ضرورت اخلاقی. از این رو نخست بررسی میکنیم که اپیکوروس چه تفسیری از مرگ، چه رویکردی دربارهی آرامش دارد؛ و در نهایت با چه شرح و ترجمانی از مرگ به آرامش میرسد. در پایان انتقادات مطرح شده توسّط دیگران و نقدهای قابل طرح را بیان کرده و پاسخهای ممکن را ذکر خواهیم نمود. کلمات کلیدی: اپیکوروس، مرگ، آرامش، ترس، لذّت
- Abstract
- What we are follow to deal with it, is the fact of death and escape from fearing of facing with this indispensable destiny and achieve peace. Of course, we will deal with these topics in the form of Epicurean philosophy. Epicurus regarded death as nothing, the matter which cannot adjudicate to be bad or good, because considered the spirit as well as body composed of atoms. Therefore when death comes to us, life and existence are going to collapse with rupturing the atoms of the spirit. Here death is annihilation; since we do not exist after death, we couldn’t make a comment about it. As long as we are alive, we won’t experience death and we cannot allow to verdict on death. Hence we ought to forsake concern about death and enjoy life. Enjoy here means not suffering. We mean to the pleasures such as friendship, thinking and reasoning, not binge and promiscuity. The issue raises here that Epicurus overcomes fear of death and achieves peace with atomistic approach. Since such a look now does not seem accepted and effective and also Epicurus's argument for unafraid of death and attainment of peace draws criticism including deprivation, ignoring the human desire to live and etc., we should seek for another solution and perhaps one of the solutions may reduce everything to a necessity, an atomistic necessity not a moral, which be inferred from his system necessarily. Firstly, we want to know how Epicurus interprets death, and also how he takes an approach to peace. Finally, how his interpretation of death leads to peace. Eventually, we will mention criticism by others, considerable ones and possible answers. Keywords: Epicurus, death, peace, fear, pleasure