عنوان پایاننامه
بررسی مقایسه ای امر مدنی و امر اجتماعی از منظر فارابی و ماکس وبر
- رشته تحصیلی
- دانش اجتماعی مسلمین
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 74958;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4883
- تاریخ دفاع
- ۲۴ اسفند ۱۳۹۴
- دانشجو
- اسحاق جعفری
- استاد راهنما
- حمید پارسانیا
- چکیده
- موضوع. در این رساله به بررسی بنیادهای شکل گیری امر اجتماعی و امر مدنی از منظر فارابی و وبر پرداخته شده است. وبر در بحث چیستی اجتماع، اجتماع را دسته ای از فاکت ها می داند که کنش گران با اعطای معنا، آنها را می سازند. این حوزه اساساً دست نیافتنی است و تنها می توان بخشی از این فاکت ها را صورتبندی کرد. وبر به دنبال آن است که نشان دهد علم اجتماعی چگونه شکل می گیرد. وی این مسئله را در ارجاع به ارزشها می یابد. در واقع منطقی که علوم اجتماعی را شکل می دهند همان ارزشها هستند. امر اجتماعی، همانند طبیعت شامل یک سری نیروهای کوری است که در ذیل ارزشها نظم پیدا می کنند. غایتمندی در نگاه فارابی جزء لاینفک تفکر وی است. تمام امر مدنی از نظر وی، ذیل این امر معنا می یابد. بر اساس غایات متفاوت است که او دست به تقسیم مدینه های مختلف می زند و در میان آنها مدینه ی فاضله را ترسیم می کند. علم مدنی به دنبال کشف چیستیِ سعادت است. و این مسئله در واقع تابع آن است که امر مدنی علی رغم اختیاری و ارادی بودن همواره به دنبال غایتی است و به سویی نظری دارد. هدف. سعی ما بر آن بوده است که نشان دهیم این اختلاف در امر مدنی و امر اجتماعی ناشی از چیست؟ آیا شرایط سیاسی و اجتماعی موجب شکل گیری اختلاف در این شیوه ی نگرش می شود و فارابی و وبر با توجه به این مسئله نظریات متفاوتی طرح ریزی کرده اند؟ یا اینکه ریشه مسئله را در جای دیگری بایستی جست؟ روش. در این رساله تلاش شده است با نگاه تطبیقی و با گذر از تاریخی گری و ظواهر الفاظ به بنیادهای شکل گیری اندیشه های اجتماعی پرداخته شود. یکی از مهمترین ملاحظات روش شناختی در این کار تحقیقی خروج از پارادایم شرق شناسانه است. مطابق مبانی شرق شناسی، دانش اجتماعی از سیاق تاریخی و پیوند اجتماعی در سنت اسلامی جدا شده و به مثابه استمراری حاشیه گونه از عقلانیت یونانی – اروپایی طرح می شود. یافته ها. ادعای رساله آن است که تحول در مفهوم هستی به معنای عام و تحول در مفهوم امرمدنی به شکل خاص موجب شکل گیری علم اجتماعی شده است. به عبارتی روح متفاوت موجود در نگاه دو متفکر ناشی از درک متفاوت آنها از هستی است و اختلاف اساسی در پی ریزی علوم متفاوت را بایستی در این نقطه ردیابی کرد. اصل اختلاف و درگیری بنیادی هستی شناختی دارد. در واقع هستی اجتماعی یا انسانی که اساساً در قید ضرورت نیست پدیده ای
- Abstract
- Subject. This dissertation is supposed to examine the formation foundations of the social and the civil (al-Madaniyah) from the viewpoint of al-Farabi and Weber. The nature of society in Weber's discussion is a set of facts which actors construct them through giving them a meaning. This realm is fundamentally out of reach and there is one possibility, merely to articulate the certain batch of these facts. Weber try to show how the social science is moulding. A domain in which he found his answer is values. The logic which forms the social science, in fact, is the values. The social, like the nature, is comprised of some blind forces which is ordered beneath the domain of values. The teleological character in the thought of al-Farabi is inseprable from his ideas. The whole of the civil (al-Madaniyah) will be meaningful by this teleological character. That he distinguishes different poleis (mad ??nah) , is something based upon a different purposes which these poleis have, and he outlines the virtuous polis amid them. The science of polis seeks to show what salvation is. And this follows that the civil (al-Madaniyah), though its volition and authority, always looks for an end and has a purpose. Purpose. We have tried to show that where such diffrence between the social and the civil emerges? Was political and social affairs at stake in shaping such diffrence, and has al-Farabi and Weber according to it outlined different theories? Or we have to seek the roots somewhere else? Method. This dissertation intends to scrutinize, with comparative view and the neglect of historicism and of literal sense of the words, the foundations of the social the and the civil (al-Madaniyah) formation. One of the most important methodological considerations of this research is the withdrawal of the orientalist paradigm According to which, in islamic tradition, social science is broken with the historical context and social ties and have continiued as a marginally Greek-Europian rationa