عنوان پایاننامه
بنیاد گرایی دینی و نقش آن در تحولات افغانستان در سه دهه اخیر
- رشته تحصیلی
- ادیان وعرفان
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2377ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72209
- تاریخ دفاع
- ۲۳ دی ۱۳۹۴
- دانشجو
- محمدرضا صمدی
- استاد راهنما
- مجتبی زروانی
- چکیده
- نیمه دوم سده بیستم برای اکثر کشورهای اسلامی توأم با آشفتگی و بحران بود. نتیجه بحران های موجود در این کشورها ظهور و رشد پدیده ای اجتماعی به نام بنیادگرایی دینی بود. بنیادگرایی دینی در اسلام، هم نتیجه بحران و هم زمینه ساز بحران های داخلی این کشورها می باشد. جنبش های بنیادگرایانه اسلامی در دهه های اخیر که عملکردشان با خشونت و افراطیت همراه بوده، اتفاقات ناگواری را بر مردم کشورهای اسلامی تحمیل کرده اند و اسلام ستیزی و اسلام هراسی نتیجه عملکرد این گروه های افراطی بنیادگرا در جهان می باشند. افغانستان نیز همانند دیگرکشورهای بحران زده اسلامی در دهه های اخیر درگیر افراطیت و خشونتی بود که توسط افراط گرایان اسلامی طالب و در این اواخر داعش بر مردم مظلوم این کشور تحمیل شده است. در واقع می توان گفت بنیادگرایان، بخصوص بنیادگرایان افراطی در دهه های اخیر مهمترین نقش را در تحولات جاری اکثر کشورهای اسلامی بازی کرده اند. لذا ما برآن شدیم تا در رابطه با پدیده بنیادگرایی دینی، ظهور و بروز آن در کشورهای اسلامی و بخصوص نقش آن در تحولات سه دهه اخیر افغانستان(1352-1380) تحقیق نماییم. چرا که هرچه بیشتر این پدیده اجتماعی شناخته شود بهتر می توان جلوی رشد و گسترش آن را در کشور گرفت. در پژوهش پیش رو با تأکید بر نظریه بحران هرایردکمجیان به بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی در افغانستان پرداخته شده و نهایتا به این نتیجه ختم می شود که مهمترین علت ظهور و رشد بنیادگرایی دینی در افغانستان بحران های داخلی این کشور می باشد؛ هرچند مبانی فکری آن از مکاتب اخوان المسلمین، وهابیت و دیوبندیه گرفته شده باشد و کشورهای خارجی همانند پاکستان، عربستان و امریکا در ظهور و رشد آن دخالت داشته باشند.
- Abstract
- چکیده انگلیسی ندارد