عنوان پایاننامه
تخمین تابع تقاضای برق خانگی با استفاده از مدل خودرگرسیون برداری
- رشته تحصیلی
- اقتصاد انرژی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1731;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 74314;کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1731;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 74314
- تاریخ دفاع
- ۰۷ مهر ۱۳۹۴
- دانشجو
- زینب ملکوتیان
- استاد راهنما
- مجید احمدیان
- چکیده
- در میان بخشهای مختلف اقتصادی کشور، بخش خانگی یکی از پرمصرفترین بخشهای مصرفکننده انرژی میباشد، به طوری که تقاضای انرژی در این بخش، بیش از یک سوم مصرف انرژی در کشور را شامل میشود. در بخش برق نیز بخش خانگی از مصرفکنندگان عمده به شمار میرود. به دلیل سهم بالای این بخش در مصرف برق، ضروری است که تقاضای انرژی برق و به خصوص کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای آن جهت تدوین سیاستهای کارآمد مدیریت مصرف مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. در این پژوهش از میان سایر عوامل مؤثر بر تقاضای برق خانگی، قیمت برق، درآمد خانوار، قیمت کالاهای جانشین و جمعیت شهرنشین در نظر گرفته شدهاند. در این راستا جهت بررسی میزان تأثیرگذاری عوامل مؤثر بر تقاضای برق در این بخش از مدل خود رگرسیون برداری بهره گرفته شده است و در ادامه به تخمین تابع تقاضای بلندمدت به روش همانباشتگی یوهانسون و تابع تقاضای کوتاهمدت به روش تصحیح خطای برداری پرداخته شده است. دادههای مورد استفاده برای سالهای 1357-1393 گردآوری شدهاند. نتایج حاکی از آن است که مصرف برق در بخش خانگی در کوتاهمدت و بلندمدت نسبت به قیمت برق و درآمد خانوار کمکشش میباشد. همچنین کشش متقاطع تقاضای برق نسبت به حاملهای انرژی مثبت و مقداری پایین میباشد. قیمت برق رابطه عکس و درآمد و قیمت کالای جانشین رابطه مستقیم با مصرف برق دارند. بیکشش بودن تقاضای برق نسبت به قیمت و درآمد دلالت بر این دارد که برق برای خانوارها یک کالای ضروری است و افزایش در قیمت آن منجر به مخارج بالاتر خانوارها روی برق میشود و سیاستهای قیمتی به تنهایی نمیتوانند در اصلاح الگوی مصرف تأثیرگذار باشند و تغییرات درآمد نیز تأثیر زیادی بر مصرف برق مصرفکنندگان خانگی ندارد.
- Abstract
- Residential energy section is one of the most consumptive sections. The energy demand in this section is more than one-third of whole energy amount. In electricity section, the residential consumption has the same situation. Due to great ratio of electricity consumption in this section, it is necessary to notice about the electricity demand and especially price and income elasticity in order to proposing effective policies for consumption management in energy scope. The focus of this thesis for estimating short-run demand function by vector error correction model and long-run demand function by Johansen co-integration test is on the effective factors, i.e. electricity price, households’ income, substitute options price, and urban population. The data in this thesis is for 1357 to 1393 years. The results show that Electricity consumption in the residential section in both of short- and long-run have weak elasticity to electricity price and households’ income and strong elasticity to urban population. Cross elasticity to electricity demand in respect to energy resources is positive with low amount. Although electricity income moves inversely with the electricity price, substitute options price and households’ income have direct effect with electricity consumption. The electricity demand Inelasticity shows that electricity is an essential good for households and increasing the price electricity leads to more households’ electricity expenses. So, price policies do not have noticeable impact on electricity consumption. Moreover, income elasticity lower than one shows that the change in income does not have significant effect on electricity consumption. Keywords: Electricity consumption, Residential section, Johanson co-integration test, Vector error correction model