عنوان پایان‌نامه

تعیین پارامترهای چشمه زمین لرزه ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ سراوان با استفاده از روش ترکیبی برگردان شکل موج و قطبش



    دانشجو در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۹۴ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تعیین پارامترهای چشمه زمین لرزه ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ سراوان با استفاده از روش ترکیبی برگردان شکل موج و قطبش" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76682;کتابخانه موسسه ژئوفیزیک شماره ثبت: 1291;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76682;کتابخانه موسسه ژئوفیزیک شماره ثبت: 1291
    تاریخ دفاع
    ۲۸ شهریور ۱۳۹۴
    دانشجو
    زینب محمدی
    استاد راهنما
    مهرداد پاکزاد

    برای تعیین سازوکار کانونی زمینلرزه ها، می توان از پلاریته جنبش اولیه فاز p امواج زلزله با قید دوزوج نیرو بودن مکانیسم زلزله استفاده کرد. اما زلزله ها مکانیسم غیر دو زوج نیرویی دارند که نیازمند نمایش کامل تری از تانسور ممان است، بنابراین نمی توان فقط به این روش اکتفا نمود. در روش برگردان تانسور ممان که از کل شکل موج استفاده می کند، الگوی شکست به صورت سلسله رویدادهایی تعریف می گردد که بر سطح گسل پراکنده شده اند و هر کدام مکانیزمی مجزا دارند. بنابراین، شبکه ای از نقاط را بر اساس زمان شروع و فاصله از رومرکز هر رویداد در نظر می گیرند. در تمام نقاط شبکه همبستگی بین امواج مصنوعی و مشاهده ای محاسبه می گردد و مکانیزم آن نقطه ای که بالاترین همبستگی را دارد به عنوان سازوکار زلزله در نظر گرفته می شود. در شرایطی که داده کافی نداشته باشیم و فقط دسترسی به داده های پلاریته در چندین ایستگاه دور و شکل موج در چند ایستگاه نزدیک وجود دارد، می توان از ادغام دو روش بالا برای تشخیص مکانیسم زلزله استفاده کرد. این روش، اسکن چرخه ای داده های پلاریته، CSPS، تمام پاسخ های حاصل از روش پلاریته را با یک شکل موج مقید می سازد تا بتوان عدم قطعیت در تشخیص پاسخ درست و همچنین در تشخیص عمق و دیگر پارامترها را کاهش داد. در این مطالعه از سه روش پلاریته جنبش اولیه فاز P، وارونسازی کامل شکل موج و روش CSPS (اسکن چرخه‌ای پاسخ‌های پلاریته) برای تعیین سازوکار کانونی استفاده شده است و نتایج هر سه مورد مقایسه قرار گرفته است. اختلاف روش‌ها در نوع اطلاعات ورودی و متد تعیین سازوکار باعث تفاوت در نتایج می‌شود. بخشی از این اختلاف در حوزه خطای محاسباتی قرار می‌گیرد و بخشی دیگر بعلت استفاده از ورودی‌های پلاریته موج نخستین P، شکل موج و ترکیب آندو است. بررسی افزودن و کم کردن تعداد ایستگاه‌ها حاکی از تاثیر مثبت ایستگاه نزدیک است. استفاده از یک ایستگاه بعلت کمبود داده‌ها، عموما منجر به جواب مناسب نمی‌شود. به همین دلیل افزودن اطلاعات چند پلاریته به مسئله میتواند کمک فراوانی به محدود کردن سازوکار کانونی بکند. خطای بالای ژرفای مرکز‌وار برای زمین‌لرزه سراوان در نمودار‌های همبستگی به وضوح دیده میشود. این موضوع حاکی از اهمیت بررسی خطای ژرفای زمین‌لرزه است. تحلیل خطای انجام شده نشانگر خطای تخمینی ?? کیلومتر برای این زمین‌لرزه می‌باشد.
    Abstract
    For focal mechanism determination, the first motion polarity of P waves can be used for double-couple mechanisms. But, earthquakes have a nondouble-couple mechanism which needs a more complete demonstration of moment tensor, so this method cannot be completely reliable. In moment tensor inversion which uses the full waveform, the rupture pattern is defined as a sequence of subevents distributed on the fault plane with a different mechanism for each. So a network of grid points is onsidered on the plane of the onset time and the distance from the epicenter. The correlation between synthetic and observed wave is computed for each subevent and the mechanism of the best-fit point is determined as the mechanism of the earthquake. In sparse networks, when there is just access to polarity data in some far stations and waveform data in some near stations, the two above methods can be combined to present a new method to determine the earthquake focal mechanism. This method, CSPS (cyclic scanning of the polarity solutions), constrains all the solutions of plarity method with a waveform in order to reduce the uncertainty of the right solution and also of depth and other parameters. In this study, three methods, first motion plarity of P phase, full waveform inversion and CSPS are used to determine the focal mechanism and their results are compared. The difference between the used data type and the process of focal mechanism determination, results in different solutions. This difference is because of the computational error and using first motion polarities of P phase and waveform as inputs and combining them. Adding and eliminating some stations indicates the positive effect of near stations. Using just one station due to lack of data does not result in an appropriate solution. So, adding some polarity data can help constraining the focal mechanism. The high error of the centroid depth for Saravan earthquake is obvious in correlation diagrams. This indicates the importance of investigating the depth error. Our error analysis shows an estimated error of 10 kilimeters for this earthquake.