عنوان پایاننامه
در سایه سار یار(طراحی در بافت زائر پذیر مسکونی در مجاورت حرم مطهر رضوی
- رشته تحصیلی
- مهندسی معماری
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11284;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75068;کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11284;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75068
- تاریخ دفاع
- ۱۳ تیر ۱۳۹۴
- دانشجو
- یاسمن روستائیان
- استاد راهنما
- عیسی حجت
- چکیده
- چکیده موضوع پایاننامهی حاضر به طراحی «در» بافت زائرپذیرِ مجاور حرم مطهر رضوی در شهر مشهد میپردازد و محدودهای را مورد هدف قرار میدهد که علاوه بر زائرپذیری اتفاقاً مسکونی هم هست. «در سایهسار یار» بیش از آنکه در پی خلق محصولی خاص یا گونهای نوین باشد، نوعی فرآیند را دنبال میکند تا هم به هویت زائرپذیری شهر مشهد - یا به تعبیری «روح شهر»، توجه داشته باشد و هم نوعی همزیستیِ در «سایهی هم» را تجربه کند. پس پرسش این نیست که «چه» بسازیم بلکه «چگونگی» این همزیستی است که مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. برای شروعِ فرآیند مورد نظر ، ابتدا مطالعات در راستای بازشناسی بافت زائرپذیر و در سه حوزه متمرکز میشود: مفهوم زیارت، شناخت بستر به عنوان بافتی تاریخی اما فرسوده و اتخاذ نوعی رویکرد در برخورد با این بافت. در چارچوب بازشناسی مفهوم زیارت، سبک زندگی در حریم رضوی موجب تحقق فضایی خاص از زندگی است که در آن نه از زائر انتظار رفتار مشابه یک مسافر را خواهیم داشت و نه از ساکن بومی بافت انتظاراتی مشابه ساکنین هر بافت دیگری را. درک این تمایز، در شناخت نیازها و نحوهی پاسخگویی به آنها که هدف بنیادین هر طرحِ معماری است، سهم مؤثری دارد. مطالعه تاریخ شکلگیری بافت شهر مشهد مبین این موضوع است که از دیرباز تا به کنون مسئله حضور و اقامت زائرین، چه در روند تکاملی شهر و چه در الگوهای سکونت متأثر از درهمآمیزی بومی و زائر نقش پررنگی داشته است اما در سالهای اخیر، ساختوسازهای گستردهی شهرسازی- نوسازی و تغییرات عمدهی کالبدی موجب شده تا بافتی که قرار بوده «زائرپذیر» باشد، «ساکن گریز» هم شده باشد. نتیجهی این امر زدودن خاطرههایی از چهرهی شهر مشهد و بافتی است که بهزعم طرح تفصیلی مصوب، به علت نداشتن معماری شاخص و یادمان و نشانهای خاص ، فاقد خاطره است. مرور ادبیات مرتبط با مفهوم خاطره جمعی و نشانهشناسی، نشان میدهد که خاطرهی بافت پیرامون حرم محدود به کالبد و نشانهای خاص نیست و بیشتر درگرو رویداد و رفتاری است که در بافت رویمیدادهاست، پس اگرچه با کالبدی فرسوده و غیر شاخص مواجهیم اما حفظ رفتاری که در فضا رویمیدهد، بهمراتب از اهمیت بیشتری نسبت به تزریق المان یا نشانهای خاص ، در جهت حفظ خاطره و هویتِ بافت زائرپذیر مؤثر است. با پذیرش این اصل، طراحی پژوهی بر مبنای تحلیل خانههای زواری پیرامون حرم و تحلیل رفتاری زائر و بومی انجام میشود چراکه زندگی در فضاهای زیستی این خانههاست، که اصلیترین رویداد بافت زائرپذیرِ مسکونی را شکل میدهد. در نهایت نظامی بر مبنای استخراج الگوهای حاکم بر خانههای زواری و تطبیق آن با شرایط و نیاز امروزی به دست میآید تا شاهد خلق لحظههایی ماندگار در خاطرِ زائر و بومی باشد.
- Abstract
- This manuscript deals with the numerous aspects of design “in” the urban fabric neighboring Holy Shrine of Imam Reza in Mashhad and concentrates on a pilgrims’ zone which as a matter of fact, is residential too, providing accommodation needs of local residents and pilgrims. What “In the Shades of Beloved” seeks is more about a process rather than a final product, a process in which we can recognize both the pilgrimage identity of Mashhad- and the so-called “soul of the city”, and experience a kind of living “in the shades of each other.” Thus, the question is not “what” to build, but “how” to dwell. As the start point of the above-mentioned process, the studies for recognition of pilgrims’ zone concentrate in three realms: the meaning of pilgrimage, the physical urban context as a historical textile suffering from urban decay and the kind of approach needed for any intervention. Through the lens of refinement of pilgrimage meaning, the existence of Holy Shrine has led to a very especial lifestyle of pilgrims and the local people; it is not neither expected from a pilgrim to act as a tourist nor from local people to act such as any resident of any other district. The realization of this difference is important in order to identify the design prerequisites and requirements. From the historical point of view, the analysis of the city of Mashhad’s formation reveals the key role of the matters of presence and residence of pilgrims in this city, not only in the city’s development process but also in settlement patterns resulted from the coexistence of local residents and pilgrims. However, in recent years the massive urban redevelopment projects and major physical changes have caused a situation in which a supposedly “pilgrim-inviting” urban fabric has become “resident-repelling.” Consequently, there are memories fading from the old urban fabric’s look. In the meantime, the irony can be found within the city’s Comprehensive Plan which describes the old urban context as insignificant due to lack of specific signs or monumental architecture. Nonetheless, the literature review on concepts of Collective Memory and Semiology demonstrates that the memory of an old urban context is not limited to any specific sign or physical environment; instead it has its ties in a behavior or an event occurring in that context. Therefore, the preservation of the region’s culture and behavior is way more important than inserting historical symbols and elements in order to preserve the district’s memory. Given this fact, the design research based on the analysis of pilgrim houses and analysis of local residents’ and pilgrims’ behaviors will be conducted because the coexistence of locals and pilgrims in the dwelling spaces of pilgrim houses and the certain type of lifestyle in these houses can be understood as the main event of the pilgrims’ residential zone. At the end, a framework based on the analysis of dwelling patterns in pilgrim houses in regards to today’s needs and requirements will be resulted from studies so that the region will witness sustaining moments in pilgrims’ and residents’ memories. Keywords: Mashhad, Residential urban fabric, Pilgrims’ zone, coexistence, collective memory, signs and monuments, Design research