عنوان پایاننامه
نقش عرف در مبحث مفهوم مخالف
- رشته تحصیلی
- الهیات و معارف اسلامی - فقه و مبانی حقوق اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73114;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002242;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73114;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002242
- تاریخ دفاع
- ۲۲ شهریور ۱۳۹۴
- دانشجو
- الهام غانم
- استاد راهنما
- محمدرسول آهنگران
- چکیده
- مفهوم مخالف، مدلول التزامی منطوق کلام بر انتفای سنخ حکم از موضوع مقید در فرض انتفای قید است. اثبات مفهوم مخالف، متوقف بر ثبوت دو رکن علیّت انحصاری و انتفای سنخ حکم است. تمام دلایل ارائه شده بر اثبات این دو رکن از جمله: وضع، انصراف، اطلاق حکمی و مقامی که به نحوی تمسک غیر مستقیم به عرف می¬باشند؛ با اشکال جدی مواجه¬اند و این در حالی است که ظهور عرفی در جملات حصریّه و شرطیّه¬ی حکمیّه، گویای مفهوم داشتن این¬گونه جملات است. لزوم عادی، عرفی و عقلی معتبر در دلالت التزامی، «لزوم ذهنی» و از نوع «لزوم بیّن مطلق» است. ادراک «لزوم بیّن مطلق»، بالقوه برای همگان میسر است؛ و در صورت احراز اطلاعات صحیح و کافی درباره¬ی لازم و ملزوم، بالفعل حاصل می¬گردد. این اطلاعات می¬تواند به حوزه¬های مختلفی از قبیل فرهنگی، ادبی، اجتماعی، علمی و فنی مربوط باشد. از سوی دیگر تلازم در عالم ثبوت (نه در عالم اثبات)، ملاک دلالت است؛ بنابراین، ممکن است در عالم واقع، بین معنای لفظ و معنای دیگر تلازم باشد، لکن نه شنونده و نه گوینده، علم به تلازم نداشته باشند؛ در این صورت، دلالت برای عالم به تلازم وجود دارد. در دلالت التزامی بیّن بالمعنی الأخص، تلازم در عالم اثبات وجود دارد و این تلازم ظهور لفظ را در لازم معنا سبب می¬شود. با پیدایش ظهور، حجّیت نیز که لازم عقلی آن است بر آن بار می¬شود. لذا از آن¬ جهت که یکی از مهم¬ترین کاربردهای عرف در اصول، کاربرد آن برای تنقیح و روشن ساختن ظهور الفاظ و کشف مراد متکلّم، اعم از شارع و غیر شارع است، تمسک به عرف، لزوم عرفی و قواعد عقلایی حاکم بر دلالت وضعی لفظی راهی برای حل اشکلات موجود در مبحث مفهوم مخالف می¬باشد.
- Abstract
- The contraposition, the implicit signified of clear and direct meaning of a text in a word on negation the prescription type is from the bounded subject in assumption of adverbal negation. Proving the contraposition is based on fixity of two pillars: Exclusive causality and negation of prescription type. The all reasons has been presented in order to prove these two pillars which is consisting of: posture, relinquishment, prescriptional generality and the status which is the indirect obligation to custom. These cases are encountering with serious problems wheras customary appearance in prescriptional conditional and limitative clauses indicating these sorts of clauses are meaningful. The valid usual, customary and logical implication in indication per nexum is mental implication and one kind of the absolute perspicuous declaration´s implication. The implication of absolut perspicuous declaration is potentially easy to perceive and it will be actually concluded if it is possible to obtain proper and sufficient information about interdependent. This information can be relevant to different aspects of cultural, literal, social, scientifical and technological ones. On the other hand, concomitance in fixity world (not in proved world) is the indicational criterion. Thus, having concomitance between the word and other concepts is possible in the world of reality, but neither the audience nor the speaker doesn’t know the science of concomitance. So there is an indication for everyone who knows the concomitance very well. In indication per nexum of perspicuous declaration with particular sense, there is the concomitance in proved world and this concomitance makes word appearance in necessity of meaning. With the birth of appearance, authoritativeness that is logical necessity is relating to it. Therefore as one of the most important customary applications in fundamentals is its application for simplification and clarifying the words appearance and discovering the speaker