عنوان پایان‌نامه

بررسی تقابل وحدت و کثرت در نظریه تشکیک و تاثیر آن بر نظریه علم الهی در حکمت متعالیه



    دانشجو در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی تقابل وحدت و کثرت در نظریه تشکیک و تاثیر آن بر نظریه علم الهی در حکمت متعالیه" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 70659;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002083
    تاریخ دفاع
    ۱۵ شهریور ۱۳۹۴

    چکیده یکی از مهم ترین مسائل وجودشناسی، بحث در باره وحدت و کثرت است که از دیر باز مورد تتبع و تفحص بشر بوده است و حال می توان این مسأله را از مدخل دیگری مورد بحث قرار داد؛ با این بیان که تشکیک وجود نظریه ای است در خصوص تبیین کثرات وجود بر اساس وحدت وجود، که اصطلاحا از آن به نظری? وحدت در کثرت و کثرت در وحدت تعبیر می شود و عمده در دشواری فهم مطلب در همین جاست که اگر وحدت و کثرت دو مفهوم مقابل یکدیگرند، پس آیا وحدت در عین کثرت نوعی پارادوکس نیست؟ اینجاست که به نظر می رسد که اولین مطلب مهم در فهم تشکیک، فهم چگونگی تقابل وحدت و کثرت است که همه بزرگان بر دشواری آن متفقند، همچنان که خود صدرالمتألهین معتقد است که کیفیت تقابل بین واحد و کثیر از علوم ربانیّه ای است که عقل اهل نظر و متفکران در آن حیران گردیده و معرفت به آن تنها بهره راسخان در علم بوده است. حال مسأله این است که نسبت بین واحد و کثیر از چه نوعی است؟ آیا تشکیک است یا تمانع و تقابل؟ در این پایان نامه سعی بر آن شده است تا در راه جستجوی پاسخ این پرسش ها، ضمن بررسی انواع تقابل مشهور و احکام آنها، از نگاه حکمایی چون ابن سینا و شیخ اشراق به مسأله غفلت نشود و در گام نهایی به نظر مختار صدرالمتألهین و دیدگاه ایشان در این زمینه پرداخته شود. ایشان در نظر نهایی خویش به تقابل تشکیکی بین وحدت و کثرت قائل است و بر اساس مبانی خویش به تبیین آن می پردازد. از طرف دیگر در این تحقیق، به نظری? علم الهی خواهیم پرداخت و آن را از نگاه این سه حکیم نامدار (ابن سینا، شیخ اشراق، صدرالمتألهین) بررسی کرده و در ضمن بیان خواهیم کرد که چگونه صدرالمتألهین توانسته است بر اساس نظری? تقابل تشکیکی، علم الهی به ایجاد ممکنات را تبیین نماید. ایشان بر اساس علم حضوری خداوند به ذات خویش و نیز بر اساس نظام علّی- معلولی تشکیکی وجود که در آن واقعیت برتری مانند علت مناط این همانی عینی بین خود و همه معالیل ناقص تر از خویش می باشد، علم حضوری علت به خویش را که به سبب بساطت واقعیت علت اجمالی است، بعینه علم پیشین بالتفصیل به همه معالیل می داند. واژگان کلیدی: وحدت، کثرت، تشکیک، تقابل، علم الهی، صدرالمتألهین
    Abstract
    Abstract: One of the most important issues of ontology is the debate on the opposition between unity (Wahdat) and multiplicity (Kathrat), a problem which has been from a long times ago under investigation. Looking at it from another perspective and regarding the role of the theory of gradation of existence in explaining the multiplicity of existence with the help of unity of existence and the so-called theory of unity in multiplicity and multiplicity in unity, the real difficulty seems to be that if unity and multiplicity are two opposing concepts, isn't unity in multiplicity a paradox? At this point, it seems that the most important subject in understanding the gradation is understanding the modality of the opposition between unity and multiplicity upon difficulty of which great scholars are agreed. Likewise, Sadr al-Din believes that the way unity and multiplicity oppose with each other is concerned with the divine knowledges in which the thinkers are puzzled and only those whom he calls "Rashekhoon fi al-Elm" have the privilege to know it. The problem here is to tell of what sort the relation between unit (wahed) and multiple (kathir) is. Is it a gradation or an opposition? In this thesis, it is tried to, searching the answer to the above-mentioned questions and not ignoring the views of philosophers such as Ibn Sina and Sheikh Ishragh, investigate the final view of Sadr al-Motaalehin. Defining it according to his foundations, He believes in the gradational opposition between unity and multiplicity. Also, we will have a look at the theory of divine knowledge and investigate the subject from the perspective of the three well-known philosophers i.e. Ibn sina, Sheikh Ishraq and Sadr al-Motaalehin and will describe how Sadr al-Motaalehin succeeded in explaining the divine knowledge to the creation of contingents using the theory of gradational opposition. He, considering: - The God’s divine knowledge of his essence - The causational, gradational sy