عنوان پایاننامه
چگونگی امکان معرفت از دیدگاه علامه طباطبایی و کانت
- رشته تحصیلی
- الهیات و معارف اسلامی - فلسفه و کلام اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2401ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73219;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2401ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73219
- تاریخ دفاع
- ۰۲ تیر ۱۳۹۴
- دانشجو
- محمد محمدی نیا
- استاد راهنما
- محمدعلی عبدالهی
- چکیده
- شاید بتوان گفت مهمترین چالش در فلسفه مسالهی معرفت باشد؛ کمتر متفکری همچون جناب علامهی طباطبایی و کانت (هر یک در سنتی که بدان تعلق دارند)، با این مساله مواجههی جدی و مستقل داشته باشد. مسالهی اصلی کانت – که در این پژوهش مورد بررسی تطبیقی با علامه قرار گرفته- مدلل کردن معرفت پیشینی است. بخش اول پژوهش به دو مساله سازوکار حصول معرفت و اعتبار و عینیت آن می پردازد. در بخش دیگر، توان مقاومت تبیینها در برابر شکاکیت ارزیابی می شود. با توجه به منابع منتشر شده، تاکنون پژوهش مستقلی در زمینه «چگونگی امکان معرفت» در دستگاه معرفتی علامه و به تبع آن، مقایسه تطبیقی آن با کانت انجام نشده است. بر اساس این مطالعه، کانت و علامه طباطبایی در پذیرش اصل امکان معرفت به عنوان امری بدیهی و مسلم اشتراک نظر دارند و تبیین چگونگی حصول آن و موضعشان در باب منشا معرفت این دو متفکر را از یکدیگر فاصله میبخشد. در کانون هر دو نظام معرفتشناسی باور به نقش اساسی «من» قرار می گیرد. کانت «من استعلایی» را شرط سائر شرط های شناخت میانگارد و از این جهت با دیدگاه علامه شباهت مییابد که دانش حصولی را به حضور معلومات نزد «من» برمیگرداند. اما بر خلاف کانت که من استعلایی را به وجود منطقی فرومیکاهد، جنبه وجودشناختی من در دستگاه فکری علامه، تفاوتی آشکار دارد. چنین به نظر میرسد که نظام فلسفی علامه ، در مقایسه با کانت، از توان مقاومت بالاتری در برابر تردیدهای شکاکانه برخوردارست. کانت با اعلام حکم قطعی ناشناختگی نومن، بر چالش عینیت و اثبات جهان خارج افزود.در مقابل، در نظام فلسفی علامه، تشکیک مراتب وجود، مساله قوه و فعل و تجرد علم، از سرفصل های مشخص برای تبیین موفق جهان خارج و حل مساله عینیت آگاهی دانسته میشوند.
- Abstract
- Perhaps epistemological problem is the biggest challenge in philosophy. Less a thinker like Mr. Tabatabaei and Kant, Each one in the tradition which they belong, have faced independently and seriously with this issue. Kant’s main problem - that is examined by this study with Tabatabaei - is the justification of a priori knowledge. The first part of the research studies the mechanism of gaining knowledge and its credibility and objectivity. In the other part, the explanations’ resistance will be assessed against skepticism. According to published sources, So far, no independent study on "Circumstance of possibility of the knowledge" In the discourse of Allameh and consequently, comparative study has been done with Kant. According to the study, Kant and Allameh Tabatabaei agree with accepting the possibility of knowledge, as obvious and indisputable issue. Explaining how to obtain it and their point view on the origin of knowledge give both thinkers apart. Belief in the essential role of "I" placed at the center of both epistemological system. Kant supposes “Transcendental Ego" as a condition for recognizing’s other conditions. And in this sense, he finds similarities with Allameh’s view that refer theoretical knowledge to Intuitive understanding with “I”. But unlike Kant that reduces transcendental “I” to logical being, Ontological aspects of “I” In the discourse of Allameh is clearly different. It seems that Allameh’s philosophical system, compared with Kant, has higher resistance against threats skeptical. Announcing the final decision of anonymity Neumann, Kant added challenge of objectivity and prove to the outside world. In contrast, gradation being’s levels, the potentiality and actuality problem and met materiality of Science are known as identified topics for Good explanation of the outside world and solve the problem of the objectivity of knowledge in Allameh’s philosophical system.