کاربرد نظریه فیرون در پایداری اوپک: با رویکرد نظریه بازیهای تکراری
- رشته تحصیلی
- علوم اقتصادی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1123;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 39552
- تاریخ دفاع
- ۱۵ دی ۱۳۸۷
- دانشجو
- محمدجواد ناخدا
- استاد راهنما
- قهرمان عبدلی
- چکیده
- اهمیت نفت در اقتصاد صنعتی جهان و افزایش روز افزون قیمت نفت در نیم ده? اخیر باعث توجه هر چه بیشتر پژوهشگران جهان به پدیده ای به نام ائتلاف اوپک شده است و آنها این اعتقاد را دارند که این ائتلاف نقش بسزایی در افزایش قیمت ها بر عهده دارد. بنابراین در جهت شناخت هر چه بیشتر اوپک، ساختار و اعضایش بر آمدند تا بتوانند علت پایداری این سازمان را در طی حدود 50 سال عمر این ائتلاف کشف کنند. در این پایان نامه به دنبال کشف این مطلب هستیم که ائتلاف اوپک با توجه به عدم تجانس در بین اعضایش چگونه توانسته همکاری را در بین اعضایش تداوم بخشد و این ائتلاف را حفظ نماید؟ بنابراین برای بررسی این منظور ابتدا نسخهی ساده ی مدل چانهزنی و اجرای فیرون را ارائه کردیم و نشان دادیم وقتی که پیامد حاصل از مرحل? چانه زنی در مرحل? اجرایی دنبال می شود، بیصبری (که در عامل تنزیل مستتر است) میتواند منبع قدرت چانهزنی باشد که این بازی شبیه به بازی معمای زندانی تکراری کلاسیک است. ثانیاً نشان دادیم که چگونه این مدل به سوال چگونگی تقسیم منافع ائتلاف در سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت خام (اوپک) خصوصاً باتوجه به رابطهی بین قدرت چانهزنی و افقهای زمانی نامتجانس پاسخ میدهد. در بیان این مطالب از شواهد تجربیِ تاریخِ حدوداً 50 سال? اوپک بهره بردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که سطح سرانهی ذخایر اثبات شد? نفتی و سران? تولید ناخالص داخلی یک کشور و همچنین تغییرات قیمتی می توانند نرخ تنزیل آن کشور را منعکس میکنند. و این مطلب را تبیین کردیم که کشورهایِ با سران? ذخایر نفتیِ کمتر آینده را به سختی تنزیل میکنند و با استفاده از سرانهی ذخایر به عنوان نمایندهای برای نرخ تنزیل یک کشور این یافته را تشریح کردیم که کشورها با عامل تنزیلی بیشتر پیشنهاد تولیدی کمتری را دریافت میکنند. درمجموع نتایج بدست آمده بر این مطلب اشاره دارند که کشورهای اوپک واقعاً در بین کشورهایی از جهان هستند که و یا به عبارت دیگر ارزشهای از ?>?* دارند(به این معنی که ارزش هایی بزرگتر از آستانه وجود دارد که کشور کم صبرتر بهترین پیشنهاد را دریافت می کند و اگر ارزشهایی کمتر از آستانه باشند آنگاه کشور کم صبرتر بدترین پیشنهاد تولیدی را دریافت می کند) و به کشورهای کمتر ثروتمند با افق زمانی محدودتر پیشنهادهای تولیدی بهتری پیشنهاد میشود تا در سازمان باقی بمانند و همچن
- Abstract
- In this thesis, I present a simple version of Fearon’s bargaining and enforcement model and show that impatience (as captured in the discount factor) can be a source of bargaining strength when the outcome of the bargaining phase is followed by an enforcement phase that resembles a prisoners’ dilemma, impatient actors earn better outcomes than their more patient rivals. Second, I illustrate how to apply this model to the question of the division of cartel profits within the Organization of Petroleum Exporting Countries (OPEC), particularly with regard to the relationship between bargaining strength and disparate time horizons. I have argued that there are two types of states in OPEC, those with high reserves per capita (future-oriented states) and those with low reserves per capita (present-oriented states). I have modeled the distribution of cartel profits between these two groups in a two phase game and argued that there is some optimal offer, z * , that the large state proposes to induce cooperation by the small state. I have also explored the relationship between this offer and the discount factor of the small state. I find that for some critical threshold level, states that discount the future more heavily tend to receive better oil production offers than those that do not. I examine empirical evidence that suggests that countries in OPEC fall into the range where this proposition holds; in other words, relatively poor, populous countries and relatively unstable ones are allowed by OPEC to overproduce. In the model I have presented, the impatient state is actually helped, because its threat of defection is highly credible. Within OPEC’s negotiation structure, poverty is a source of bargaining strength and collusive agreements are sustained through forfeiture of production on the part of wealthier countries. This amounts to a “weakness as strength” story that is largely consistent with empirical evidence from OPEC’s forty-year history. In the model that I h