عنوان پایان‌نامه

کیانیان در شاهنامه و تطبیق آن با منابع ایران باستان و اسلامی



    دانشجو در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۸۷ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "کیانیان در شاهنامه و تطبیق آن با منابع ایران باستان و اسلامی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    تاریخ ایران باستان
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 521087;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 39680
    تاریخ دفاع
    ۱۶ دی ۱۳۸۷

    سلسله کیانیان به عنوان دومین سلسله ایرانی پس از پیشدادیان در منابع مختلف تاریخ ایران یعنی اوستا ، متون پهلوی ،شاهنامه و متون اسلامی آمده است، شرح حوادث مربوط به هر کدام از شاهان این سلسله در این منابع گاهی مشابه هم و گاهی با افزوده و کاستی و تفاوت همراه است. اوستا و روایت‌های ملی ایران در گذر زمان و تا هنگانی که در دوره ساسانیان به رشته تحریر درآمدند دچار تحولاتی شد و سپس اساس کار تدوین کنندگان متون پهلوی، مورخان اسلامی و فردوسی قرار گرفتند. این تحولات همچنان ادامه یافت و به صورت افزوده‌ها و تفاوت‌هایی در شرح داستانهای کیانی خود را نشان داد. فردوسی در تدوین شاهنامه با بهره‌گیری از منابع مکتوب و روایات شفاهی نسبت به متون دینی افزوده‌های بسیار دارد و شرح حوادث شاهان سلسله کیانی را با تفصیل آورده است. در حالی که متون دینی به اختصار به شرح حوادث پرداخته‌اند و گاهی اوقات تنها به ذکر نام یا تبارنامه شاهان کیانی اکتفا کرده‌اند. شاید این امر ناشی از آن باشد که تدوین کنندگان اوستا با حوادثی روبرو بوده‌اند که شهرت فراگیر داشته‌اند. افزوده‌هایی که در متون پهلوی وجود دارد احتمالاً ناشی از استفاده کردن آنها از خدای‌نامه و روایات شفاهی به غیر از اوستا (که منبع اصلی کار آنان است) باشد. مورخان اسلامی هم که اساس کار آنها خدای نامه دوره ساسانی است. پس از آنکه این منبع توسط کسانی چون ابن مقفع و محمد بن جهم برمکی به عربی ترجمه شد و در اختیار آنها قرار گرفت به میل خود بسیاری از روایت‌های یهود مانند تلمود و روایات عربی را با آن آمیختند و در تدوین آثار خود قسمتهای مربوط به دین زردشتی را حذف کردند و آن دسته از مورخانی هم که با زبان پهلوی آشنا بودند به علت عدم تسلط بر این زبان مطالب خود را به صورت تحریف شده عرضه کردند. واژگان کلیدی: کیانیان، شاهنامه، اوستا، متون پهلوی، متون اسلامی.
    Abstract
    The Kianian were the second Iranian succession after the pishdadian and in the different sources of Iranian history such as Avesta, Pahlavi texts, Shahnameh and Islamic texts this subject has been mentioned. The illustration of history of events regarding to each of the kings of this succession with differences and similarities in some cases have been considered. Avesta and Iranian national traditions have changed a lot within the time and during the Sasanid succession. Later these two sources became the basement for compilers of Pahlavi texts, Islamic historians and Ferdowsi's works. These changes continued gradually and showed themselves in reproduction of king's stories with some differences and additions. For compilation of Shahnameh based on written sources and oral stories and reproductions Ferdowsi has added a lot to religious texts and he has completely discussed the history of events of kings of the Kianian succession. On the other hand the religious texts have shortly discussed the events and sometimes they just have mentioned the name or the history of the descents of the Kianian kings. Probably this matter is because of that, the compilers of Avesta have been encountered with the events which have had a pervasive fame. The additions which exist in Pahlavi texts are probably derived from xwadaynamah and oral stories except Avesta( which is their main source).The basement of works of the Islamic historians is xwadaynamah which has been compiled in the Sasanid era. After the translation of this source in to Arabic by Ebn -e- Moghafa and Mohammad Ebn -e- jaham -e- Barmaki they added a lot of Jewish stories like Talmood and Arabic stories to it and when they compiled their works, they removed those parts which were about Zardoshti religion. And those of the historians who were familiar with Pahlavi language but not completely, published their works with a lot of distorts. Key words: Kianian, Shahnameh, Avesta, Pahlavi texts, Islamic texts