عنوان پایان‌نامه

جامعه شناسی معرفت در اندیشه شهید مطهری



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "جامعه شناسی معرفت در اندیشه شهید مطهری" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    دانش اجتماعی مسلمین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: 5060 رس
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۹۴
    دانشجو
    مریم عرب
    استاد راهنما
    حمید پارسانیا

    چکیده این تحقیق بر آن است نظریه جامعه شناسی معرفت استاد مطهری را با توجه به تعریف معرفت و نظریه اجتماعی ایشان، آشکار کند. به کمک روش شناسی بنیادین، برای روشن شدن این نظریه تلاش می شود. استاد مطهری نه به عنوان یک جامعه شناس معرفت بلکه به عنوان یک فیلسوف دین دار وارد این مباحث شده و این تحقیق تلاش دارد نشان دهد که نگاه فیلسوفانه و متدیّنانه شهید مطهری چه اقتضائاتی در حوزه جامعه شناسی معرفت دارد و با کدام دسته نظریه ها نمی تواند سازگار باشد. ابتدا منظور از معرفت در دیدگاه استاد از نظر خواهد گذشت و به دنبال آن نظریه اجتماعی ایشان بررسی می شود. در بحث معرفت به انواع معرفت از نظر ایشان پرداخته خواهد شد. استاد مطهری معرفت حقیقی را کاملاً مطلق در نظر گرفته اند و عنصر اصلی در تعریف معرفت از نظر ایشان وجود یک سپهر معرفتی است که بر اساس جاودان بودن و مطلق بودن حقیقت شکل گرفته است. آنچه استاد مطهری را با دیگر اندیشمندان متفاوت نشان می دهد، قائل بودن به وجود مراتب معرفت است؛ به این معنا که هر فرد متناسب با مراتب وجودی خود به مرتبه ای از معرفت دست می یابد. ایشان در تعریف جامعه با نگاه متفاوت خویش به انسان، او را صاحب فطرت الهی دانسته و با تأکید به تکامل "نوع انسان" انتظاری که از جامعه دارند با برخی متفکرین مورد بررسی متمایز است. ایشان تکثر در جوامع را ناشی از انحراف از فطرت الهی می دانند. استاد مطهری معتقدند از منظر جامعه شناسان، جامعه در تعیّن معرفت نقش دارد، از نظر ایشان ادراکات فطری، نقشی اساسی دارد. در نهایت استاد مطهری قائل اند که جامعه و امور غیر معرفتی نباید در سامان معرفت نقش داشته باشد، اگر در عالم واقع اینگونه نباشد آنها اصلاً معرفت نیستند. اما در حیطه معرفت های غیر یقینی، جامعه می تواند نقش داشته باشد و ایجاد اشکالی نمی کند.
    Abstract
    Abstract This research seeks to reveal Professor Motahari's theory of ‘sociology of knowledge’ based on his definition of knowledge and his social theories. ‘Fundamental Methodology’ is applied in this research in order to clarify his theory. Professor Motahari, not only as a sociologist of knowledge, but as a religious scholar has entered into these discussions. As a result, this research aims to show that to what extent the philosophical and religious approaches of Martyr Motahari are applicable in the field of sociology of knowledge or they are not. First, the notion of knowledge will be investigated from various points of view and consequently the social theories related to this field will be reviewed and discussed. Related to the debates on knowledge, there exist various types of it, but the meaning of knowledge in this research is a scientific knowledge. Professor Motahari considers the real knowledge as an absolute entity and the main element in the definition of knowledge according to his theories is the existence of an epistemic horizon based on the eternity and absolutism of truth. What make Martyr Motahari distinguishable from other different scholars in this field are his beliefs in the existence of different stages of knowledge in the sense that individuals acquire different levels of knowledge in accordance with their own existential and internal capacities. Based on his definition of society and his ideas on man, Martyr Motahari considers man as an owner of divine nature. His expectations of “human kind” and society are different from other theorists and thinkers under discussion in this research. He considers plurality in the societies as a deviation from divine nature. Professor Motahari rejects the current and dominant theories of sociologists that a society plays a role in determining knowledge; instead he asserts that it is an innate perception which has a fundamental role. He believes that society should not interfere in the creation an