عنوان پایان‌نامه

نسبت گفتمان های رسمی بعد از انقلاب اسلامی ۵۷ با فرآیند توسعه سیاسی ایران



    دانشجو در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "نسبت گفتمان های رسمی بعد از انقلاب اسلامی ۵۷ با فرآیند توسعه سیاسی ایران" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    جامعه شناسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79367;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: 5023 رس;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79367;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: 5023 رس
    تاریخ دفاع
    ۱۴ اسفند ۱۳۹۵

    ادبیات توسعه سیاسی که محصول تحولات پس از جنگ جهانی دوم می باشد، از همان زمان تاکنون، جدل های نظری و تجربی متعددی را موجب شده است. از سه جریان عمده این ادبیات، می توان به مکتب نوسازی، مکتب وابستگی و مدل حکمرانی خوب اشاره کرد. آنچه که از توسعه سیاسی در این پژوهش مد نظر است، به مدل حکمرانی خوب نزدیک است. چارچوب نظری و تحلیلی این پژوهش، نظریه تحلیل گفتمان انتقادی لاکلائو و موفه می باشد و با استفاده از مطالعه اسنادی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات مرتبط اقدام شده است. محقق، دهه نخست انقلاب را در قالب آمار مورد بررسی قرار داده و سپس با نگاهی گفتمانی به عملکرد و رویکردهای دولت هاشمی(در قالب گفتمان سازندگی)، دولت خاتمی(درقالب گفتمان اصلاحات) و دولت احمدی نژاد(درقالب گفتمان عدالت و پیشرفت اسلامی) نسبت به توسعه سیاسی پرداخته است. دراین پژوهش، اقتصاد و جامعه مدنی به عنوان دو وجهی در نظر گرفته شده اند که شاخص های مدل حکمرانی خوب می توانند ذیل این دو قرار گیرند؛ درواقع شاخص های مدل حکمرانی خوب، به طور غیر مستقیم درخصوص گفتمان های مذکور مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس برای تببین دو وجه نام برده شده، با توسل به آمار به وضعیت میزان تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم و میزان بیکاری و ضریب جینی( شاخص های اقتصادی) و مطبوعات(شاخصی برای بررسی وضعیت جامعه مدنی) پرداخته شده است. پس از بررسی و مطالعه دوره مورد مطالعه، محقق به این نتیجه رسید که علی رغم پیشرفت هایی که گفتمان های رسمی پس از انقلاب در خصوص برخی از شاخص های توسعه نسبت به حکومت پهلوی به ثبت رسانیده اند، هنوز نمی توان اذعان داشت که نظام جمهوری اسلامی به مدل حکمرانی خوب نزدیک شده است. این ادعا به چهار دلیل اقامه شده است. یکی اینکه، درخصوص وضعیت برخی از شاخص های مهم توسعه و مدل حکمرانی خوب در ایران در مقایسه با متوسط جهانی آنها، کشور ایران نتوانسته رتبه های خوبی را بدست آورد. دوم، به ضرورت محدود شدن قدرت نخبگان و اجماع میان آنها اشاره شده است که لازمه به رسمیت شناختن دو بازیگر دیگرِ(جز دولت) مدلِ حکمرانی خوب می باشد(بخش خصوصی و جامعه مدنی). لیکن نشان داده خواهد شد که این دو امر در میان نخبگان بلندپایه نظام جمهوری اسلامی حاصل نشده است. سوم، به دو عنصر گفتمانی برجسته که در اوایل انقلاب مطرح بودند(آزادی های سیاسی و عدالت اجتماعی) پرداخته شده است که هنوز با دستیابی به این دو مهم، فاصله داریم. و در نهایت به دو آفت(تمرکزگرایی و همانندسازی) اشاره می شود که از حکومت پهلوی برای نظام جمهوری اسلامی به ارث رسیده است.
    Abstract
    literature of political development that is product of changes, research and studies after World War II, from then until now has caused numerous theoretical and empirical debates. From the three major strands of the literature can be mentioned School Renovation, school Affiliation and models of Good Governance. What political development is considered in this study, close to good governance model. Theoretical and analytical framework of this study is Laclau and Mouffe's theory of critical discourse analysis and related information has been collected by using the library studying documents. Researcher, studied the first decade in the form of statistics and then look at the performance and attitude of the Hashemi’s state(in the form of constructive discourse), Khatami's state (in the form of reformation discourse) and the Ahmadinejad’s state (in the form of the discourse of justice and progress of Islam) is paid to the political development. In this research, the economy and civil society have been considered as two-ways that Indicators of good governance model Can be placed under those. After the study period of intended , the researcher concluded that despite the progress that the official discourses after the Islamic Revolution recorded for some development indicators relative to the Pahlavi state, still do not be confirmed that the Islamic Republic is close to the model of good governance. This claim has been filed for four reasons: One is that, concerning the status of some of the most important indicators of development and good governance model in Iran, compared to the global average, the 031 country has not achieved good ratings. Second, is mentioned the need to limit the power of the elites and consensus among them has been pointed out that the requirement to recognize the other two actors (the state) is a model of good governance (the private sector and civil society). But it will be shown that these two things among the elite top of the Islamic Republic has been not reached. Third, two elements that were raised at the beginning of the revolution (political freedom and social justice) has been paid, that is shown we have distance by achieving these two important. And, Finally, the two troughs (centralization and replication) notes that the Pahlavi regime for the Islamic Republic inherited. Keywords: political development, state, Hashemi, Khatami, Ahmadinezhad, good governance model