عنوان پایان‌نامه

بررسی آگاهی از کار آفرینی در بین دانشجویان کارشناسی رشته های روان شناسی و علوم تربیتی در سال تحصیلی ۸۵-۸۴ و طراحی الگوی برنامه آموزشی




    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی آموزشی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 35950;کتابخانه دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی شماره ثبت: 1256ع
    تاریخ دفاع
    ۲۹ خرداد ۱۳۸۶
    استاد راهنما
    سیدعلی نقی خرازی

    پژوهش حاضر در زمینه اهمیت آموزش کارآفرینی در رشته‌های علوم تربیتی و روانشناسی به انجام رسیده است، در این تحقیق ابتدا به مشخص ساختن این سوال پرداخته شده است که میزان آگاهی دانشجویان رشته های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 86-85 از کارآفرینی چگونه می باشد و در پی آن به مشخص کردن برنامه آموزشی برای دانش افزایی آنها پرداخته شده است. دو جامعه آماری برای این تحقیق در نظر گرفته شده است، یکی دانشجویان سال آخر رشته‌های علوم تربیتی و روانشناسی که تعداد 117 نفر به طور طبقه‌ای تصادفی از هر دو جنس زن و مرد انتخاب شده‌اند و همینطور جامعه آماری مربوط به اساتید که از میان اساتید دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی تعداد 40 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شدند. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و ابزار پژوهش نیز دو پرسشنامه‌ محقق ساخته می‌باشد که پرسشنامه اساتید دارای پایایی(88.31) و پرسشنامه دانشجویان دارای پایایی (93.75) می‌باشد. هر دو پرسشنامه به لحاظ روایی نیز مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفتند که با نظر اساتید راهنما و صاحبنظران دیگر این پرسشنامه دارای روایی بالا و مناسبی بوده است. در این تحقیق از تحلیل توصیفی (درصد و فراوانی) و استنباطی (تی مستقل و خی‌دو) استفاده شده است. از تحلیل توصیفی نظرات دانشجویان در زمینه آگاهی از کارآفرینی، مشخص شد 8/65 درصد دانشجویان از مهارت‌های کارآفرینی آگاهی کم و خیلی کم دارند و 2/34 درصد دانشجویان از مهارتهای کارآفرینی آگاهی زیاد و خیلی زیاد دارند. و وضعیت جداگانه هر یک از رشته ها به این صورت است که 5/61 درصد دانشجویان رشته علوم تربیتی از مهارت‌های کارآفرینی آگاهی کم و خیلی کم دارند و 4/38 درصد این دانشجویان از مهارتهای کارآفرینی آگاهی زیاد و خیلی زیاد دارند. همینطور 2/69 درصد دانشجویان رشته روانشناسی از مهارت‌های کارآفرینی آگاهی کم و خیلی کم دارند و8/30 درصد آگاهی زیاد و خیلی زیاد دارند. با بکارگیری آزمون استنباطی t مستقل به لحاظ آماری مشخص شده است که بین دانشجویان سال آخر کارشناسی رشته‌های علوم تربیتی و روانشناسی در میزان آگاهی از کارآفرینی تفاوت معنی داری وجود ندارد، به عبارت دیگر هر دو گروه دانشجویان رشته روانشناسی و علوم تربیتی اطلاعات کارآفرینی شان در سطح کمی می باشد. برای تدوین برنامه آموزش نیاز به آموزش کارآفرینی، اهداف آموزش، روشهای یاددهی و یادگیری، مدت زمان آموزش و محتوای مورد نیاز آموزش کارآفرینی در رشته‌های علوم تربیتی و روانشناسی را به دست آوردیم. که در فصل پنجم در صفحه 128 پیشنهاد شده است. در ارزیابی به عمل آمده از یافته های این تحقیق با یافته¬های تحقیقات مشابه مشخص شده است که در ارتباط با متغیرهای این پژوهش، تحقیقاتی صورت گرفته است که با این تحقیق دارای وجوه مشترکی هستند و نتایج این تحقیق را تایید می‌کنند.
    Abstract
    The main objective of the present study is to show the importance of entrepreneurship training and education, especially for the students in the fields of education and psychology. To this end, the extent of knowledge and awareness of the students of psychology and education of the University of Tehran is carefully studied and discussed. Thus, the study proposes an education plan aiming at increasing knowledge of the students in this subject matter. Two statistical societies have been identified. 117 students of the last semester of a B.A in education and psychology, whether male or female, have been chosen on a random basis. Also, 40 professors from among professors of the Faculty of Education and Psychology of the University of Tehran have been selected as a part of this statistical equation. The research method used has been survey-descriptive. The means of research were two questionnaires. The questionnaire pertaining to professors indicates 88.31 and that of students 93.75 of reliability. According to the evaluation made by guiding professor and other experts, both questionnaires possess a high validity and reliability. This study benefits from a descriptive and inductive analysis. The descriptive analysis indicates that 65.8 percent of students have low or very low and 38.4 percent have high or very high level of knowledge about entrepreneurship skills. Furthermore, 69.2 percent of psychology students have low or very low and 30.8 percent of them have high or very high level of knowledge of this subject matter. Independent "T" inductive analysis confirms non existence of significant difference in the level of knowledge on entrepreneurship among the students of the last semester of a B.A in education and psychology. In other words, the knowledge of both groups of students is at a low level. To design an education plan for the issue at hand, the study identifies and lists the needs for entrepreneurship training and education, education objectives, teaching and learning methods, duration, substance and content needed for such an education plan for the students in the fields of education and psychology. Chapter five -page 128- discusses this matter. It is noteworthy to mention that an evaluation of similar researches confirms the findings of this study.