عنوان پایان‌نامه

مطالعه مردم نگارانه ارتباطات انسانی و ارتباطات انسان با مکان و طبیعت در خانه های بافت تاریخی ابرکوه



    دانشجو در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مطالعه مردم نگارانه ارتباطات انسانی و ارتباطات انسان با مکان و طبیعت در خانه های بافت تاریخی ابرکوه" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: 4947 رس;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79276;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: 4947 رس;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79276
    تاریخ دفاع
    ۱۵ اسفند ۱۳۹۵
    دانشجو
    فروغ محمدی
    استاد راهنما
    حمید عبداللهیان

    این پایان نامه برای دوره کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی نوشته شده است. اساس پژوهش من بر مبنای تعریف کرانکهایت از ارتباطات شکل گرفته است. کرانکهایت علم ارتباطات را مطالعه کنش های نمادین در بسترهای اجتماعی می داند. طبق این تعریف خانه های ابرکوهی بستر و سه شکل ارتباطات انسانی و ارتباط انسان و طبیعت در خانه به عنوان کنش های نمادین تلقی می شوند. خانه های بافت تاریخی ابرکوه از معدود خانه هایی هستند که زندگی در آنها در محلات تاریخی کماکان ادامه دارد و متروکه نشده است. نظر من بر آن بود که آنچه موجب ماندگاری سکونت در این خانه ها شده است، طبق نظریات رلف وجود احساس تعلق به این خانه ها است. به همین سبب با استفاده از دو حوزه مفهومی مکان و ارتباطات و با به کارگیری آرای پدیدار شناسانی چون رلف، شولتز، باشلار و پالاسما و با هدف شناخت چگونگی نحوه انطباق زندگی امروز با سکونت در خانه های قدیمی سنتز نظری خود را ارائه کردم. سپس با به کارگیری روش شناسی مردم نگاری و روش های مصاحبه مردم نگارانه با ساکنین فعلی و قدیمی بافت تاریخی ابرکوه و مطالعه عکس به مثابه سند، داده های پژوهش را جمع آوری و با داده های حاصل از مشاهدات خود ترکیب کردم. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساکنین فعلی بافت تاریخی ابرکوه زنان و مردان مسنی هستند که طبق مشاهدات و مصاحبه های انجام گرفته، احتمالاً آخرین نسل از مردم ساکن بافت تاریخی ابرکوه محسوب می شوند. بنابراین احساس تعلق به خانه و میزان انطباق شیوه زندگی و کنش های ارتباطی جدید با خانه های قدیمی به نحوی نبوده که بتواند به عنوان یکی از عوامل دخیل در ماندگاری خانه، نسل های بعد را مشتاق به ادامه زندگی در بافت نگه دارد. همچنین با ورود تکنولوژی و تغییر شیوه زندگی، بسیاری از کنش های ارتباطی حاصل از سکونت در این خانه ها از بین رفته و کنش های دیگری که متناسب با فرهنگ سکونت در خانه های سنتی و نیازهای زندگی جدید باشد جایگزین آن نشده است. به تعبیر من با از بین رفتن این کنش ها و فرهنگ سکونت، فضاهای سنتی نیز از بین خواهند رفت. در پایان پیشنهاد شده است که برای کمک به حفظ و بقای زندگی و کنش های ارتباطی در بافت تاریخی ابرکوه، و تشوق نسل های بعد به ادامه سکونت در این بافت، گروهی از متخصصان در حوزه های مختلف شهری، اجتماعی و اقتصادی برنامه هایی را در همه ابعاد سکونت در بافت به صورت هماهنگ شده طرح ریزی و در بافت پیاده سازی کنند تا ضمن فراهم آوردن امکان ادامه زندگی، خانه ها و کنش های ارتباطی وابسته به آنها نیز حفظ شوند و با ایجاد تغییراتی به بقای خود ادامه دهند.
    Abstract
    This MA thesis was produced as part of the requirements for the degree of Master of Arts in Communication Studies. I have used Cronkhite's definition on communication here which is based on "Context" and elements of "Symbolic Action". According to this definition, homes in Abarkouh are here considered to provide "context", and human communication and the relation between man and nature in home are considered to represent symbolic actions. The historical context of Abarkouh is one of the few ones which life is still going on there and is not abandoned yet. I believe that sense of belonging to home is the most important feature that has satisfied people to continue living there. Along with Relph's theory about sense of belonging to a place, I have presented my theoretical synthesis. This theoretical synthesis explains the identifying components of place such as form, activities and meanings and how they have close relation with communicative actions in homes of Abarkouh. I want to explore the fact that whether they have been updated so that can bring the sense of belonging to home and urge people to avoid leaving the historical district or not. The methodology of research is ethnography and I have collected the data through ethnographic semi-structured interviews with elderly residents of Abarkouhi homes and studied pictures of old houses as the documentary sources for my analysis. Some of the research findings indicate that the existing residents of the homes of historical context of Abarkouh are probably the last remaining generation that live in these homes. Therefore, the sense of belonging to these houses and the amount of conformity to contemporary life could not satisfy the next generations to be enthusiastic to continue living there. Furthermore, with arrival of technology and new lifestyle, most of communicative actions have disappeared and nothing have replaced properly instead of them. I think in this situation, the historical places will dis