عنوان پایان‌نامه

مطالعه تطبیقی شخصیت قهرمانان آثار ماکسیم گورکی وجلال آل احمد



    دانشجو در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مطالعه تطبیقی شخصیت قهرمانان آثار ماکسیم گورکی وجلال آل احمد" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    زبان وادبیات روسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1709/2;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 61223
    تاریخ دفاع
    ۱۵ اسفند ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    مرضیه یحیی پور

    یکی از جذاب¬ترین حوزه¬های تحقیق و پژوهش در ادبیات، به خصوص برای دانشجویان زبان و ادبیات خارجی، ادبیات تطبیقی است. چرا که عرص? بسیار گسترده¬ای برای جستجو و یافتن مشابهت¬ها و نقاط اشتراک ادبیات ملل مختلف بوده و ریشه¬های مشترک انسانی را آشکارمی¬کند. یافتن تشابهات و همینطور نقاط افتراق در ادبیات همیشه شگفت-انگیز است؛ از آنجایی که ادبیات آئین? فرهنگ یک ملت یا یک قوم است. در این آئینه می¬توان سرگذشت، اندیشه¬ها، احساسات و جانمای? فرهنگ ملت¬ها را دید و از راه آن به فکر و روح اقوام پی¬برد. حال اگر در ادبیات دو ملت نکات مشابهی پدیدار گردد و از اندک قرابت میان آن دو حکایت کند، مسلماً سبب احساس نزدیکی میان مردمان شده و مبادل? فرهنگی را افزایش¬می¬دهد. همین گفت و شنود و تبادل می¬تواند در ارتقاء سطح عمومی فرهنگ نقش مهمی ایفا کند. این کاوش و غور در تأثیر متقابل ادبیات ملل بر یکدیگر سابقه¬ای طولانی دارد، به¬ویژه میان ایران و روسیه. این دو کشور حدوداً از اواخر قرن هجدهم نخستین گام¬ها را به سوی شناخت یکدیگر از دریچ? ادبیات برداشتند. از آن زمان تا کنون این شناخت، گرچه با فراز و فرودهای بسیار همراه بوده، ادامه دارد. در ایران آثار نویسندگان روس بسیار مورد توجه مترجمین قرارگرفته و ترجم? این آثار به چاپ¬های متعدد رسیده و می¬رسد. در روسیه نیز ادبیات ایران، به ویژه ادبیات کلاسیک و کهن مورد توجه و موشکافی ادبای بزرگ روس بوده¬است. پایان نام? حاضر نیز تلاش کوچکی است برای افزودن بر این تعاملات. چنان که از عنوان کار برمی¬آید، سعی بر این است که آثار جلال آل¬احمد، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی با ماکسیم گورکی، نویسند? بزرگ روس مقایسه گردد و با به کار بردن ادبیات تطبیقی به عنوان روش این قیاس، نقاط اشتراک و افتراق فعالیت¬های ادبی آن دو روشن گردد. البته این شباهت¬ها و تفاوت¬ها همیشه هم سنخ و از یک جنس نیستند، گاه ممکن است مشابهت¬ها در حوز? زبانی باشد، گاه خود را در عرص? داستان¬نویسی بنمایانند و در مباحث فرم، محتوا، اشخاص داستان و زاوی? دید نویسنده بررسی گردند و یا اصولاً به لحاظ ماهوی دارای اهمیت باشند. امید است پایان نام? حاضر بتواند با طرح مباحثی از این دست اندکی به گستردگی مرزهای شناخت ادبی کمک نماید که خود سبب توسع? زبان و به تبع آن توسع? ادبیات می¬گردد. چه بسا حتی از این رهگذر بتوان به ارتقاء شناخت انباشتی دو فرهنگ از یکدیگر کمک نمود و به تعبیری خشتی دیگر بر این بنای رفیع افزود. در بررسی و جستجوی فوق از تکنیک¬ و روش¬هایی استفاده¬شده¬است که در جای خود به تفصیل به آن¬ها پرداخته-خواهدشد اما انتخاب روش¬ها و فنون بیشتر برپای? تناسب با موضوع مورد بررسی صورت¬گرفته¬است. از میان تکنیک¬ها و فنون موجود و متداول «بررسی تطبیقی» به عنوان روش انتخابی به¬کاررفته¬است که در جای خود جزئیات آن آشکار خواهدشد. موضوع پایان¬نامه حاضر بررسی تطبیقی شخصیت¬پردازی در آثار ماکسیم گورکی و جلال آل¬احمد است. باید اذعان داشت که پیش از این بسیاری از پژوهشگران به بررسی آثار این دو نویسنده برجسته ادبیات روسیه و ایران پرداخته¬اند. اما در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده که سیمای قهرمانان این دو نویسنده بررسی شود، یعنی موضوعی که پیش از این مورد مطالعه قرار نگرفته است. تحقیق پیش رو از سه بخش، مقدمه و نتیجه¬گیری تشکیل شده است. در فصل نخست به ادبیات تطبیقی به عنوان روش کار مورد بررسی قرارگرفته، لزوم وجود این بخش به آن دلیل است که ابتدای امر روش شناسی کار در ادبیات تطبیقی را مشخص نموده و بر اساس این روش باقی کار را بنیان بگذاریم. در این فصل به اجمال به تعریف و تاریخچه ادبیات تطبیقی پرداخته شده و همچنین تاریخ روابط ادبی ایران و روسیه مورد بررسی قرارگرفته است. بخشی از این فصل نیز به معرفی هریک از نویسندگان در کشور مقصد(یعنی آل احمد در روسیه و گورکی در ایران) اختصاص یافته است. در این بخش سعی بر آن بوده تا با نگاهی بر ترجمه آثار هریک از این نویسندگان به جایگاهشان در ادبیات کشور مقصد اشاره شود. در فصل دوم عنصر شخصیت و شخصیت¬پردازی و نقش آن در آثار دو نویسنده را مطالعه کرده¬ایم. جدای از طرح مباحث نظری درباره اینکه شخصیت داستانی چیست و شخصیت پردازی چگونه می تواند به گسترش طرح داستان و پدیدآوردن آثار داستانی کمک نماید، در این فصل سعی بر آن بوده است که شیوه های شخصیت پردازی مورد استفاده در کارهای جلال آل احمد و ماکسیم گورکی را مورد توجه قرار داده و با ذکر مثال هایی در حد بضاعت بررسی نماییم. اهمیت این بخش در آن است که می تواند با طرح تئوری ادبیات در کنار مثال هایی از آثار این دو نویسنده به مشابهت ها در انتخاب شیوه های شخصیت پردازی در آثار آن ها اشاره کند و وجوه تشابه را پررنگ نماید. در فصل سوم بر اساس برخی آثار ماکسیم گورکی و جلال آل¬احمد قیاس تطبیقی میان این دو نویسنده انجام شده-است. در این فصل بیشتر داستان های «چلکاش» و «کانووالوف» اثر گورکی و مجموعه داستان «از رنجی که می بریم» اثر آل احمد مد نظر بوده است. با توجه به این آثار می توان دریافت که مشابهت های بسیاری از لحاظ انتخاب شخصیت ها و روش های شخصیت پردازی میان دو نویسنده وجود دارد. در این فصل همچنین اشاره ای گذرا به شباهت فضاسازی ها و حال و هوای آثار این دو نویسنده شده است. در آخر می توان گفت شخصیت های داستانی دو نویسنده در آثار مورد بررسی، از لحاظ طبقه اجتماعی، طرز تفکر، محیط زندگی و اهداف پیش رو بسیار به یکدیگر شبیه اند. البته در این میان نباید از تاثیر و تاثر میان ادبیات ایران و روس و در این مورد خاص، تاثیر نویسنده روس بر ادبیات ایران غافل شد.
    Abstract
    چکیده به روسی دارد.