امرنو در معماری پست مدرن از نگاه سه فیلسوف:ژیل دلوز-بدیو و اسلاوی ژیژک
- رشته تحصیلی
- پژوهش هنر
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 49596
- تاریخ دفاع
- ۳۰ شهریور ۱۳۹۰
- دانشجو
- مهدی رحیمی موثق
- استاد راهنما
- سید موسی دیباج
- چکیده
- چکیده امروز در فضای فلسفه، این پرسش مطرح میشودکه آیا با افول دیدگاه های کلیگرایانه و رشد دیدگاههای پست مدرنیستی که در آن اجزا اهمیت مییابند، می توان از تفکر به امر نو سخن گفت؟ پیوند تفکر و کلیگرایی، امری است که در تاریخ فلسفه به افلاطون و نیز هگل باز میگردد. در دورهی معاصر و با نفی دیدگاههای کلیگرایانه، از پایان تفکر فلسفی سخن گفته شده است. اما متفکرانی بودهاندکه در عین اینکه به عام و شاملبودگی اندیشیدهاند، به تبیین جایگاه کاراکترهای انسانی نیز در دستگاه فکریشان پرداخته اند. ژاک دریدا، ژاک لکان و ژیل دلوز در رأس این متفکران قرار دارند. در فضای معماری نیز با افول معماری بینالملل که سردمدارش لوکوربوزیه بود، بومیگرایی در برابر کلیگرایی مطرح شده که به نوعی خرد نمودن اندیشهی معماری در سطح جهانی است. این پژوهش می کوشد در فضایی بین فلسفه و معماری معاصر به تبیین و پاسخ به این پرسش بپردازد که آیا می توان به امر نو در فضای معماری اندیشید؟ در تبیین این پرسش، به معرفی اجمالی تفکر ژاک دریدا، اسلاووی ژیژک (به عنوان احیاکننده ی تفکر لکان)، ژیل دلوز و الن بدیو و ارتباط دیدگاه های این فلاسفه با مباحث معماری پستمدرن پرداخته می شود و رخداد امر نو در بدنهی ماتریالیستی معماری مورد کاوش قرار میگیرد. آنچه این متفکران امکانات، مطرح میکنند تکینگییی است عام وشامل همه ی اجزا. رخداد نسبت به همه ی امور روزمره متفاوت است و در عین حال تکرار امری است که امکاناتش تا انتها بسط داده نشده است. واژه های کلیدی: امر نو، پست مدرنیسم، تکینگی عام و شامل، بدنه ی معماری
- Abstract
- Abstract Nowadays in the context of philosophy this question is under way concentrated that why with decay of Holism viewpoint and grow up of postmodern viewpoint that component parts are important in it, can we speak of thinking to a new point? Confederacy of thought and Holism is the point that returns to Plato and Hegel in history of philosophy. In contemporary age and with disavow of Holistic attitudes, that is of prerequisite for every thought, end of thinking has been regarded, but some thinkers revive the mission of thinking, persons that not only think to the Whole, but also explain the human properties in their thinking foundation. Jacques Lacan, Jacques Derrida and Gilles Deleuze are in the head of these thinkers. In the field of architecture too with decline of International Architecture that head of this was Le Corbusier, the order of styles were broken and apparently thinking to any new approach and viewpoint that should be of Holistic attitude seems impossible. This paper endeavors to explain and answer to the question that regarding the connection between philosophy and architecture is it possible to think to a new point in architecture? In explanation of this subject, thoughts of Jacques Derrida, Slavoj Zizek, as reviver of Lacan’s thoughts, Gilles Deleuze and Alain Badiou have been mentioned and the relevance among viewpoints of these philosophers and axioms of postmodern architecture have been discussed.The event is contained of difference and repetition