عنوان پایاننامه
طرح گسترش پردیس هنر های زیبای دانشگاه تهران
- رشته تحصیلی
- مهندسی معماری
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51134
- تاریخ دفاع
- ۲۸ شهریور ۱۳۹۰
- دانشجو
- البرز امیری
- چکیده
- آیا بدون دخالت معمار می¬توان معماری کرد؟ نقش معمار در فرآیند معماری دقیقا چیست؟ رابطه معمار با زمینه معماری چگونه تعریف می¬شود؟ کدامیک در فرآیند طراحی موثرترند؟ آیا معمار را می¬توان جزئی از کل زمینه دانست؟ تفاوت معمار با سایر اجزای زمینه¬ساز چیست؟ اگر زمینه اثر معماری شخصیت می¬یافت و قادر به کنش می¬بود با خود چه می¬کرد؟ و آنچه او می¬کرد با آنچه ما به عنوان معمار می¬کنیم چه نسبتی می¬داشت؟ و... سوالاتی از این دست، همه تنها جنبه¬ای از ماهیت چندلایه معماری است. اما آنچه بیش از همه در تحقیق پیش رو مساله است، تبیین اهمیت توجه به زمینه به عنوان جامع¬ترین و مهم¬ترین عامل موثر بر اثر معماری است. مسلما در چنین جامعیت معنایی، زمینه بر خلاف تصور رایج تنها محدود به زمین نخواهد بود، بلکه بسیاری از عوامل انسانی و محیطی را در برمی¬گیرد. به طوری که شاید بتوان گفت معماری، جز از مواجهه با زمینه برنمی¬آید. و از همین روست که اثر معماری جز در زمینه خود معنا نمی¬یابد. نادیده انگاشتن زمینه، نادیده انگاشتن خاستگاه معماری و حتی نادیده انگاشتن خود معماری است. هر چه معمار با زمینه ارتباط بسیط¬تر و عمیق¬تری برقرار سازد، اثر معماری با زمینه یا اصطلاحا با خواستِ زمینه هم¬آهنگ¬تر است. معماری، جز احترام و برآوردن خواستِ زمینه نیست، که اگر خود قدرت ساخت می¬داشت، نیازی به دخالت انسان به عنوان معمار در این فرآیند نمی¬بود. همانگونه که طبیعت به عنوان کلی¬ترین زمینه، که در برگیرنده همه چیزهاست، در درون خود دارای هم¬آهنگ¬ترین نظام¬هاست. و چه بسا اگر دخالتِ اولینِ انسان در نظام طبیعت نبود، دخالت¬های آتی او نیز الزام نمی¬یافت. دخالت¬های امروز ما به عنوان معمار در نظام طبیعت و به منظور بهبود آن، ریشه در دخالت¬های ساختارشکنانه گذشته¬مان دارد. اکنون نیز با این که زمینه چهره طبیعی خود را از دست داده، اما شاید همچنان بهترین روش برای ایجاد هم¬آهنگی با زمینه، هم¬صدا شدن با او باشد؛ که او خود بهتر و کامل تر از ما، به عنوان جزئی از او، می¬داند که چه می¬خواهد. بنا بر این تعریف، معماری معنایی جز زمینه¬گرایی ندارد. هر چند که همه جوانب زمینه¬گرایی را نیز در بر نمی¬گیرد و همه خواست¬های زمینه را برآورده نمی¬سازد. قطعا پاسخ بسیاری از نیازهای انسانی و محیطی، پاسخ¬های غیرمعمارانه¬ای را می¬طلبد. در طرح پیش رو سعی بر تجربه چنین رویکردی در معماری بوده است. از همین رو موضوع چندبعدی و چندلایه¬ای که جوانب مختلف زمینه را دربرمی¬گیرد انتخاب شده و سعی شده تا در فرایند طراحی به بهترین شکل به خواست زمینه پاسخی مناسب داده شود. واژه¬های کلیدی: زمینه، زمینه¬گرایی، معماری زمینه¬گرا، طبیعت
- Abstract
- Is architecture possible without architect interference? What is the role of architect in architecture? How is the relation between architect and architecture? Which one is more effective in planning process? Can architect considered an element of entire context? What is the difference between architect and other context-making element? Such question are only one aspect of multi-layer architectural nature. But most important thing that we are faced with, is clarfification the importance of attention to context as most comperehensive and significant in architectural work. Absolutly in this meaning comperehensiveness, in constract to common belief, context is not only restriced to ground, but it involve many human and envirenmental factors. So that it can said that architecture can be achieved only through facing with context. It is because of this that architecture can only find meaning in its own context. Ignoring the context, equals to ignoring the architectural origin and even ignoring architecture itself. The more extensive and deep relation, find architecture with the context, the more harmonious is architectural work with context or context claim. Architecture is nothing but respect for and satisfying the context claim. If it was able to design, there is no need for human interference as a architect in this process. It is in similar way that nature as a most general context including everything. Has the most harmonious system in itself. If ther was no human interference in nature sistem, the future interference would not be necessary. Our today interference with nature system as an architect and with the purpose of improving it, has originated in our last deconstraction interference. Now despite the fact that nature has lost its natural face, but being consonant with context is the only way of being harmonious with the context. Because it as an element of itself knows more compeletly and better that us that what it what it wants. Based on this definition, architecture has no meaning but contextualism. But it does not include all of the contextualism aspects, and does not satisfy all of the context claim. Certainly the response of many human and environmental needs, requires non-architectural responses. In this planning, it is attempted to experience such trend in architecture. So multi-aspect and multi-layer subject that includes various aspect of contaxt, is selected and attempted to answer to context claim in planning process in the best way. Key words: Context, Cotextualism, Contextual architecture, Nature