عنوان پایان‌نامه

تحلیلی از رابطه فساد و مالیات تورمی مطالعه بین کشوری



    دانشجو در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تحلیلی از رابطه فساد و مالیات تورمی مطالعه بین کشوری" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم اقتصادی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1471;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56642
    تاریخ دفاع
    ۳۰ شهریور ۱۳۹۰
    دانشجو
    سامان فلاحی
    استاد راهنما
    تیمور رحمانی

    تمرکز این مطالعه روی مسئله تأمین مالی تورمی و پدیده فساد می باشد. ممکن است دولت ها جهت کسب منابع درآمدی اقدام به چاپ پول نمایند، در صورتی که ورود این پول به جریان اقتصادی متناسب با حجم فعالیت های اقتصادی نباشد موجب بالا رفتن سطح قیمت ها و در نتیجه ایجاد تورم و کاهش ارزش پول می گردد. این کاهش ارزش پول به مثابه مالیاتی است که از دارندگان پول در اقتصاد دریافت می شود که اصطلاحا به آن مالیات تورمی گفته می شود. فساد می تواند از طرق متفاوتی بر تامین مالی دولت و همچنین، بر پدیده مالیات تورمی تأثیر داشته باشد. طبق تئوری تأمین مالی بهینه دولت ارائه شده توسط فلپس (1973) و هلپ من و سادکا (1979) فرض می شود که دولت به عنوان یک برنامه ریز عقلایی، از منابع درآمدی مختلف (مالیات در مقابل چاپ پول) به اندازه ا ی استفاده می کند که اثر کل اختلالی تأمین مالی آن حداقل گردد. برای دست یابی به این منظور، باید هزینه نهایی مالیات تورمی و هزینه نهایی مالیات های مستقیم و غیرمستقیم برابر شوند. انتظار می رود که برای یک اقتصاد با سطح بالای فساد و ثابت بودن سایر شرایط، هزینه نهایی اخذ مالیات های مستقیم و غیرمستقیم و کسب درآمد از این طریق به نسبت هزینه نهایی مالیات تورمی بالا باشد و دولت در تامین مالی خود بیشتر به اخذ مالیات تورمی وابسته باشد. برای استخراج نتایج تجربی و بررسی فرضیه های این مطالعه از نمونه ای شامل 110 کشور استفاده شده است. نتایج اصلی با بکارگیری شاخص کنترل فساد برای دوره زمانی 2009- 1996 بدست آمده اند. شواهد تجربی بدست آمده دلالت بر تأیید (یا عدم رد) فرضیه اصلی این مطالعه دارند، به این معنی که سطح فساد بیشتر با ثابت بودن سایر شرایط منجر به افزایش نسبت مالیات تورمی می گردد. به منظور بررسی استحکام نتایج بدست آمده، فرضیه اصلی این مطالعه با بکارگیری شاخص درک فساد برای دوره 2009- 2001 دوباره آزمون شده است که نتایج دلالت بر تأیید (یا عدم رد) این فرضیه دارند. همچنین، شواهد تجربی نشان می دهند که اثر فساد روی مالیات تورمی در کشورهای درحال توسعه، بیشتر است.
    Abstract
    This study focuses on relationship between inflation tax and corruption. Governments may issue money to finance budget deficit. If the growth rate of money is not proportionate to the level of economic activity, the result will be inflation. The decrease in the value of money is similar to a tax which is imposed on money holders and is called inflation tax. Corruption affects government finance and inflation tax in different ways. According to the optimal government finance theory (Phelps, 1973, Helpman and Sadka, 1978) government as a rational agent uses different revenue sources to the extent that the total distortion effect of its financing is minimized. To achieve this, the marginal cost of inflation tax should be equal to the marginal cost of direct and indirect taxes. We expect that for an economy with high levels of corruption, ceteris paribus, the marginal cost of direct and indirect taxes is relatively high compared to the marginal cost of the inflation tax. A sample of 110 countries has been used to examine the effect of corruption on inflation tax. The empirical results have been obtained through using the Control of Corruption Index (CCI) as a proxy for the level of corruption for the period 1996- 2009. The empirical findings support our hypothesis. A higher level of corruption results in higher inflation tax. In order to check the robustness of our results, the model has been estimated by using Corruption Perception Index (CPI) for the period 2001- 2009. The results are the same. Moreover, the findings show that the effect of corruption on inflation tax is greater in developing countries.