عنوان پایاننامه
چیستی خود انسانی از نظر ویتگنشتاین متقدم
- رشته تحصیلی
- فلسفه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: P44;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 50434
- تاریخ دفاع
- ۱۵ مرداد ۱۳۹۰
- دانشجو
- حسین رمضانی حسین آباد
- استاد راهنما
- محمدعلی عبدالهی
- چکیده
- موضوع این پایان¬نامه «بررسی¬ِ مسأله¬ی چیستی¬ِ خود انسانی از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم» است. روی¬کرد تحلیل زبانی ویتگنشتاین متقدم با ملاحظات دقیق منطقی¬ـ¬¬فلسفی همراه است، این باعث شده¬است که موضوع مورد نظر ما در گونه¬ای آمیختگی معنایی با مقولات زبان، جهان و اندیشه باشد. از این¬رو ما در مقام پژوهش «چیستی¬ِ خود انسانی» ناگزیر از آن بوده¬ایم که ماهیت و ¬ارتباط درهم¬تنیده¬ی این سه مقوله را مورد توجه قرار دهیم. دست¬آورد این مطالعه در یک نگاه کلان و گذرا آن است که جهان، مجموعه¬ای از امور واقع و حالات امور است که در آینه¬ی زبان به تصویر کشیده شده¬اند. بنابراین شناخت ما از جهان در قالب نظام گزاره¬ای زبان میسّر می¬شود. اما نظام¬بخش ساحت زبان و به تبع آن شناخت ما از جهان، منطق است. مسأله¬ی مهمی که در این جا وجود دارد تمایز «گفتن» و «نشان¬دادن» است. اموری گفتنی¬¬اند که در جهانِ واقع، دارای محکیّ باشند و گزاره¬های زبان ناظر به آن¬ها باشند. اما اموری وجود دارند که گفته نمی¬شوند ولی خود را نشان می¬دهند، این امور دو گونه¬اند؛ یا حقایق منطقی¬اند و یا حقایق فلسفی. از جمله حقایق فلسفی که خود را نشان می¬دهد، خود انسانی است. خود انسانی از نظر ویتگنشتاین متقدم، در درون جهان خود سولیپسیستی است و در بیرون مرزهای امور گفتنی، خود یگانه است. خود سولیپسیستی در درون جهان با رآلیسم محض منطبق است. و در نتیجه من انسانی در درون جهان هیچ بُعد شخصی و غیرمطابق با منطق ندارد. ولی به عکس در ورای مرزهای امور گفتنی، علم، هنر و دین که دربردارنده¬ی ارزش¬ها و معنای زندگی¬اند خود را به خود یگانه¬ی انسان نشان می¬دهند. در نهایت در می¬یابیم که تلقی ویتگنشتاین از خود انسانی غیرذات¬انگارانه است. و خود انسانی عبارت است از مجموعه¬ی اندیشه¬های او راجع آن چیزهایی که گفتنی¬اند و آگاهی¬های او در باب آن حقایقی که خود را نشان می¬دهند. کلمات کلیدی: خود انسانی، منِ فلسفی، سوژه¬ی متافیزیکی، سولیپسیسم، نشان دادن، منطق، زبان، جهان، اندیشه.
- Abstract
- Summary. In this thesis we are investigating “Self in Wittgenstein’s Early Writings”. The linguistic analytic approach of Wittgenstein, in early period of his philosophy, contains precise logic and philosophic considerations. Thus our issue has a strong relationship to language, world and thought in philosophy of Wittgenstein. So at first we need attend to nature of these things and relation among them. Our results in this research, in a general regard, are that the world is the totality of facts and states of affairs that are pictured in the linguistic structures not things. But what are mirrored in language is formed under regularity of logic. So logic regularizes our knowledge about what is in the world. And distinguish between what put in words and what cannot put in words but shows themselves is an important problem that Wittgenstein mentions it as one of most important aims of his philosophy. What put in words or what can say, have reference in the world; but what cannot say, do not have reference in world; they only show themselves. What cannot put in words divide in two kinds: logic truths and philosophical truths. Self is one of philosophical truths that shows itself. Self, on view of early Wittgenstein, in the world is a solipsistic self, and out of limits of what put in words, is a unique self. Solipsistic self in world coincides with pure realism and shrink to a point without extension, and there remains the reality co-ordinate with it; therefore does not have any personal features. Against, beyond the limits of what put in words, science and art and religion that includes the values and sense of life show themselves to unique self. At last we understand that Wittgenstein’s consideration in early period of his philosophical thoughts on humance self is non-essentialism. And humance self is totality of his thoughts about what can put in words and his consciousness about truths show themselves to unique self. Key words: self, I, metaphysics subject, ph