عنوان پایاننامه
بررسی عوامل داخلی و تاثیر آن بر سیاست خارجی اسرائیل
- رشته تحصیلی
- مطالعات منطقه ای- مطالعات خاورمیانه وشمال آفریقا
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3024;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 53103;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3024;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 53103
- تاریخ دفاع
- ۲۳ اسفند ۱۳۸۹
- دانشجو
- مصطفی توکلی
- استاد راهنما
- سیدداود آقائی
- چکیده
- تلاش اصلی رساله برای نیل به یک چهارچوب تئوریک صحیح جهت مطالعه سیاست خارجی اسرائیل با مطالعه تئوری ها ومدل های ارائه شده توسط نظریه پردازان سیاست خارجی همراه گردیده است. طرح تئوری ها والگوهای تحلیل سیاست خارجی در ادامه با بهره گیری از سه الگوی خرد، کلان و تلفیقی(خرد/ کلان) مورد توجه قرار گرفته است. درضمن با بهره گیری با اسرائیل مدل خاصی به عنوان چارچوب تحلیل سیاست خارجی اسرائیل مورد توجه قرار گیرد. در گام اول آنچه یک پژوهشگر را در ارائه ی چارچوب تحلیلی سیاست خارجی یک کشور یاری می رساند، توجه خاص به ادبیات سیاست خارجی است. برای آنکه بتوان به یک چهارچوب تحلیلی در فهم سیاست خارجی یک کشور دست یافت، می بایست با روش و اسلوب پژوهشی وفرآیند مشخص گام برداشته ودر راستای رسیدن به فهم سیاست خارجی کشورها( که در این رساله تحقیقی، هدف ارائه چارچوب تحلیلی برای فهم سیاست خارجی اسرائیل است) از معنا ومفهوم سیاست خارجی آغاز نمود. توجه به تعاریف، چهرچوب نظری وروش های تحلیل سیاست خارجی و رهیافت ها، اقداماتی است که باید در این تلاش مورد توجه قرار داد. سپس با اتکاء به دستاوردهای فکری پیرامون مباحث نظری، سیاست خارجی را به صحنه عینی که همان تحلیل سیاست خارجی کشورهاست نزدیک نمود. این پژوهش در سه فصل میآید. در ابتدا به کلیات موضوع پرداخته میشود. مطالبی چون مقدمه، اهداف، سئوالات و فرضیه مورد توجه قرار میگیرد و در نهایت به چارچوب تحلیل و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. در فصل اول به ارائه چارچوب تئوریک و مدل تحلیل برای فهم سیاست خارجی اسرائیل میپردازیم. در این فصل ابتدا به تعریف سیاست خارجی، اهداف، اصول و مبانی سیاست خارجی و چار چوب نظری سیاست خارجی اشاره میکنیم و در ادامه به ارائه یک مدل برای فهم سیاست خارجی اسرائیلی و مبانی نظری آن میپردازیم. در فصل دوم میزان واهمیت متغیر مستقل (ماهیت دولت) در عرصه سیاست خارجی اسرائیل (متغیر وابسته)را به آزمون میگذاریم. در فصل سوم به ویژگیهای داخلی تاثیرگذار بر سیاست خارجی اسرائیل مطابق با مدل ارائه شده، پرداخته می شود و در نهایت به نتیجه گیری خواهیم پرداخت.
- Abstract
- This thesis primarily tries to find a correct theoretical framework for study of Israel’s foreign policy or the theories and models proposed by the theoreticians of foreign policy. The theory design and foreign policy analysis models in the following have been taken into consideration while profiting from three micro, macro and combined (micro/macro) models. In the meantime, a specific model has been used as the framework for analysis of Israel’s foreign policy. In the first step, what helps a researcher in presenting an analytical framework for a country’s foreign policy is the special attention to the literature of foreign policy. In order to obtain an analytical framework in understanding a country’s foreign policy, one should step forward with a specified research methodology and process, and for comprehension of countries’ foreign policy (which in this thesis is the purpose of developing an analytical framework in understanding Israel’s foreign policy) one should begin from the meaning and concept of foreign policy. Focus on definitions, theoretical framework and analysis methods of foreign policy and solutions are the actions which should be taken into consideration in this effort. Next, by relying on intellectual findings around the theoretical issues, foreign policy can be brought close to the objective scene which is the very analysis of countries’ foreign policies. This research is presented in three chapters. First, general concepts are addressed where introduction, purposes, questions and hypothesis are presented. And finally, the analysis framework and research background are treated. In the first chapter, a theoretical framework and analytical model for understanding Israel’s foreign policy is presented and discussed. In this chapter, first, foreign policy, purposes and principles of foreign policy and its theoretical framework are defined. In the second chapter, the value and significance of the independent variable (the state’s nature) in the area of Israel’s foreign policy (dependent variable) are examined and tested. In the third chapter, characteristics of the internal determinants of Israel’s foreign policy according to the presented model are addressed, and in the end, the conclusion comes.