عنوان پایان‌نامه

تاثیرتغذیه منابع مختلف چربی درجیره برتجزیه پذیری شکمبه ای خوراک و فراسنجه های شکمبه ای و خونی در گاوهای هلشتاین فیستولادار



    دانشجو در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تاثیرتغذیه منابع مختلف چربی درجیره برتجزیه پذیری شکمبه ای خوراک و فراسنجه های شکمبه ای و خونی در گاوهای هلشتاین فیستولادار" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی شماره ثبت: 4628;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51025
    تاریخ دفاع
    ۲۱ شهریور ۱۳۹۰

    جیره های نشخوارکنندگان بدون مکمل چربی، حداکثر 4 تا 5 درصد چربی دارند البته با افزودن مکمل چربی می‌توان این سطح را افزایش داد. توصیه عمومی بر این است که کل لیپید جیره نباید از 7 درصد در ماده خشک، بالاتر باشد‌. روش رایج برای دسته بندی مکمل های چربی، بر پایه تأثیرگذاری آنها بر شکمبه است. در این روش اثر منبع چربی بر گوارش پذیری مواد مغذی خوراک و مقاومت آن به هیدروژنه شدن در شکمبه، مورد توجه قرار می گیرد. در غیر نشخوارکنندگان هضم و جذب لیپیدها در روده کوچک انجام می شود و تغییرات پیش از روده آنها کم است. در حالیکه در نشخوارکنندگان، لیپیدها پس از ورود به شکمبه، در اثر لیپازهای میکروبی هیدرولیز شده، سپس اسیدهای چرب غیراشباع هیدروژنه شده و در نهایت فرآورده نهایی یعنی استئاریک اسید تولید می شود.در این پژوهش اثر تغذیه دانه های کامل سویا و پنبه دانه با چربی تجاری و جیره فاقد مکمل چربی مورد مطالعه قرار گرفته است تا میزان تاثیر هریک بر عملکرد شکمبه و فراسنجه های خونی تعیین گردد. بیوهیدروژناسیون اسیدهای چرب غیراشباع، دومین گام مهم تغییر شکل لیپیدهای جیره در شکمبه است. لازمه انجام بیوهیدروژناسیون، آزاد بودن اسیدهای چرب است. لذا بیوهیدروژناسیون پس از هیدرولیز اتفاق افتاده و سرعت آن کمتر از هیدرولیز است. عواملی که روی هیدرولیز اثر می گذارند، بر روی هیدروژناسیون هم مؤثرند. بیشتر بیوهیدروژناسیون (حدود 80 درصد) روی چربی های موجود در ذرات خوراکی ریز انجام می شود که توسط آنزیم های خارج سلولی باکتری هایی که به ذرات خوراک چسبیده‌اند و باکتری های آزاد که در مایع شکمبه شناور هستند، انجام می شود. نوع و میزان چربی ورودی به شکمبه، سرعت لیپولیز و بیوهیدروژناسیون را مشخص می کند. البته pH شکمبه نیز در این مورد نقش دارد. مهمترین چربی های ورودی به شکمبه تری گلیسریدها، فسفولیپیدها و گالاکتولیپیدها هستند هدف از این مطالعه بررسی تاثیر منابع مختلف چربی و دانه های روغنی بر عملکرد شکمبه و فراسنجه های خونی است. همچنین، الگوی اسیدهای چرب و روند بیوهیدروژناسیون روغن سویا، روغن پنبه دانه، دانه کامل سویا و پنبه بررسی و مقایسه شده است. در این مطالعه 4 رأس گاو هلشتاین فیستولادار با وزن 50 ± 730 کیلوگرم انتخاب و در قالب طرح چرخشی متوازن4×4 به صورت تصادفی با 4 جیره تغذیه شدند. چهار دوره در چهار تیمار که هر تیمار 4 راس گاو را شامل می شد. جیره ها شامل جیره شاهد بدون چربی خام(براساس ماده خشک) و جیره دوم حاوی2% چربی تامین شده از پنبه دانه، جیره سوم حاوی2% چربی تامین شده از دانه سویا و جیره چهارم حاوی2% چربی تامین شده از چربی محافظت شده در شکمبه بود. جیره های تغذیه شده اثر معنی داری بر متابولیت های پلاسما و فراسنجه های خونی و همچنین بر pH و نیتروژن آمونیاکی و اسیدهای چرب فرار شکمبه نداشتند که نشان دهنده آزاد نشدن چربی ها در محیط شکمبه و عبوری بودن آن ها و همچنین نشان دهنده عدم تاثیر منفی این چربی ها بر فعالیت شکمبه است.
    Abstract
    Ruminant rations without fat supplement have maximum 4 to 5% fat; however by adding fat supplement this level can be increased. General recommendation is that the total fat of ration must not exceed 7 percent of the dry matter. The common method to classify fat supplements is based on their effects in rumen. In this method the effect of fat source on digestibility of food nutrients and their resistance to hydrogenation in rumen are considered. In non-ruminants the digestion and absorption of lipids occurs in the small intestine and the changes prior to the intestine are minute. Conversely, in ruminants the lipids after entering to rumen are hydrolyzed by microbial lipases and then unsaturated fatty acids are hydrogenised and lastly the final product, e.g. stearic acid is produced. In the current research the effect of feeding whole soybean and cotton seeds on ratios with commercial fat and no fat supplements is studied to determine their separate effects on rumen function and blood factors. It is necessary for bio-hydrogenation to have free fatty acids. So, bio-hydrogenation happens after hydrolysis and its speed is lower than hydrolysis. The factors which affect hydrolysis are also influence hydrogenation. Most of the bio-hydrogenation (around 80 percent) is through the fat contents of small food particles by extracellular enzymes of bacteria that are attached to these particles or free floated bacteria of rumen fluid. The type and the amount of fat entering the rumen determine the lipolysis and bio-hydrogenation speeds. Moreover, ruminal pH is also important in this matter. The main fats entering rumen are triglycerides, phospholipids and galactolipids. The aim of this study was to investigate the effect of different fat sources and oilseeds on rumen function and blood factors. Furthermore, fatty acids pattern and bio-hydrogenation process of soybean oil, cottonseed oil, whole soybean and cotton seeds were compared and investigated. In the current research 4 fistulated cows with average weight 730 kg (±50) were selected and in a balanced rotary experimental design 4*4 were randomly fed with 4 rations. In the four periods, each of the four treatments included 4 cows. The rations were control, without crude fat (based on dry matter), the second ration with 2% fat supplied by cottonseed, the third ration with 2% fat supplied by soybean seed and the fourth one with 2% fat supplied by ruminal protected fat. The rations had no significant effect on plasma metabolites, blood factors and pH level, ammonia nitrogen and volatile fatty acids of rumen which showed that the fats were not set free in ruminal environment and were bypassed through the rumen; moreover, it was an indicant that these fats have no effect on ruminal activity.