عنوان پایان‌نامه

خاندان ملاجلال منجم یزدی: زمانه-زندگی و نقش آنها در تاریخنگاری عصر صفوی



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۷ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "خاندان ملاجلال منجم یزدی: زمانه-زندگی و نقش آنها در تاریخنگاری عصر صفوی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    تاریخ ایران اسلامی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 5121;کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 5121;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 38762
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۸۷
    استاد راهنما
    منصور صفت گل

    بررسی زندگانی و تاریخ نویسی خاندان ملاجلال منجم یزدی، گوشه ای کوچک از حیات فرهنگی ایران و خصوصاً عصر صفوی (1135 – 905 هـ) را روشن می سازد. از آنجا که دوره مذکور گذشته از جریانات سیاسی و اجتماعی از لحاظ فرهنگی هم، حائز اهمیت است در شناخت شخصیت ها واندیشه حاکم بر متون تدوینی این دوران، خاندان ملا جلال منجم قابل ملاحظه می شوند و آگاهی از روش واندیشه تاریخنگاری آنها در شناخت تحولات تاریخنویسی این دوره، لازم به نظر می رسد. چرا که منابع عصر صفوی، با وجود شباهت نسبی ظاهری به لحاظ روش، هدف، اندیشه تاریخ نگاری و مفاهیم تاریخی با یکدیگر متفاوت هستند . خاندان ملا جلال که شامل خود ملا جلال‘ملاکمال منجم و جلال الدین ثانی می باشند‘ یک خانواده درباری – دیوانی در عصر صفوی بودند اما روش های اعمالی آنها در آثارشان، متفاوت و مجزا از دیگر نوشته های درباری هم عصرشان می باشد، با این حال چارچوب اندیشه آنها، برگرفته از رهیافتهای فکری اسلام، تشیع و صوفیگری بوده و کاربرد تقدیرگرایی، جبرگرایی و مشیت الهی در نوشته های این خاندان، تاریخ نویسی آنان را هم، چون دیگر متون این مقطع در قالب تاریخنویسی دینی در آورده است که خط ومشی آن در راستای ارتقاء تشیع تعیین می شد. تواریخ تالیفی این خاندان طی سه دوره مهم از حکومت صفوی یعنی در فاصله سالهای ( 1077-996 هـ) تدوین شده و همین دوره زمانی خاص و تالیف متون مهمی چون عالم آرای اسکندر بیک و تاریخ جهان آرای عباسی وحید قزوینی، تاثیر مستقیمی بر درجه و جایگاه این آثار داشته است، خصوصاً که حرفه اصلی ملاجلال و پسرانش متفاوت از یک مورخ یا واقعه نگار دوره صفوی بوده اما با همه این اوصاف زبان کاربردی این خاندان و حضور در صحنه رویدادها، از نکات قابل تامل در نوشته های آنهاست و بررسی این آثار را لازم می کند. پژوهش حاضر در صدد شناخت و آگاهی از همین زمینه هاست و امید می رود پژوهشهای بیشتری را در این حوزه فراهم آورد. واژگان کلیدی : بررسی زندگانی و تاریخ نویسی خاندان ملاجلال منجم یزدی، گوشه ای کوچک از حیات فرهنگی ایران و خصوصاً عصر صفوی (1135 – 905 هـ) را روشن می سازد. از آنجا که دوره مذکور گذشته از جریانات سیاسی و اجتماعی از لحاظ فرهنگی هم، حائز اهمیت است در شناخت شخصیت ها واندیشه حاکم بر متون تدوینی این دوران، خاندان ملا جلال منجم قابل ملاحظه می شوند و آگاهی از روش واندیشه تاریخنگاری آنها در شناخت تحولات تاریخنویسی این دوره، لازم به نظر می رسد. چرا که منابع عصر صفوی، با وجود شباهت نسبی ظاهری به لحاظ روش، هدف، اندیشه تاریخ نگاری و مفاهیم تاریخی با یکدیگر متفاوت هستند . خاندان ملا جلال که شامل خود ملا جلال‘ملاکمال منجم و جلال الدین ثانی می باشند‘ یک خانواده درباری – دیوانی در عصر صفوی بودند اما روش های اعمالی آنها در آثارشان، متفاوت و مجزا از دیگر نوشته های درباری هم عصرشان می باشد، با این حال چارچوب اندیشه آنها، برگرفته از رهیافتهای فکری اسلام، تشیع و صوفیگری بوده و کاربرد تقدیرگرایی، جبرگرایی و مشیت الهی در نوشته های این خاندان، تاریخ نویسی آنان را هم، چون دیگر متون این مقطع در قالب تاریخنویسی دینی در آورده است که خط ومشی آن در راستای ارتقاء تشیع تعیین می شد. تواریخ تالیفی این خاندان طی سه دوره مهم از حکومت صفوی یعنی در فاصله سالهای ( 1077-996 هـ) تدوین شده و همین دوره زمانی خاص و تالیف متون مهمی چون عالم آرای اسکندر بیک و تاریخ جهان آرای عباسی وحید قزوینی، تاثیر مستقیمی بر درجه و جایگاه این آثار داشته است، خصوصاً که حرفه اصلی ملاجلال و پسرانش متفاوت از یک مورخ یا واقعه نگار دوره صفوی بوده اما با همه این اوصاف زبان کاربردی این خاندان و حضور در صحنه رویدادها، از نکات قابل تامل در نوشته های آنهاست و بررسی این آثار را لازم می کند. پژوهش حاضر در صدد شناخت و آگاهی از همین زمینه هاست و امید می رود پژوهشهای بیشتری را در این حوزه فراهم آورد. واژگان کلیدی : تاریخ نویسی ، عصر صفوی ، ملا جلال منجم یزدی‘ ملاکمال منجم‘جلال الدین ثانی
    Abstract
    The study of the life and histography of Mulla Jalal Monajem Yazdi’s household elucidate a little space of Iran’s cultural espacially during Safavi’s time ( 905-1136m) . Besides the political and social events , this period of time has cultural values . To know the men and the thoughts prevailing the collected context of this time , Mulla Monajam,s household is remarkable . Learning about the evaluation of histography in this time, necessitates to know about their methods and thoughts of histography , because in the books of Safavid’s time, escpect for the rather similarity in method, end , the thought of histography and historical concept are indeed different. Mulla Monajem’s household include Mulla Monajem, Mulla Kamal Monajem and Jalaledin Sani, is considered as a royal-divanis Family in Safavid’s time. Even though the applied method is their works is distinguished, their view’s structure is taken from Islam’s thoughtful achievements, in shii’te and Sufism. The application of virtual, predestination and God’s willing in this household’s books, has turned their frame of histography into a religious one which is tuned toward shiite promotion. The history books written by this household has been collected in 3 important courses of safavid’s government , i.e during (996-1077m). In this period of time with essencial books such as Alamaraye Abasi and the history of Jahan Arage Abasi written by Vahid Qazvini, has a direct effect on the rank and state of these works, with respect to this fact that the real jab of Mulla Monajem and his sons has been different from a historian of Safavid’s time. However the language used by them and their presence in the incident’s scene in one of the considerable points in their books which necessitate their studying . the present study is intended to learn about these fields. We hope to do more research in this regard.