ارزیابی وضعیت کاربرد آب کشاورزی با کاربست مدل ریاضی تعیین ارزش اقتصادی آب (مطالعه موردی شبکه آبیاری سفیدرود)
- رشته تحصیلی
- مهندسی کشاورزی - مهندسی منابع آب
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی شماره ثبت: 4704;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51828
- تاریخ دفاع
- ۰۹ بهمن ۱۳۹۰
- دانشجو
- طیبه چیمه
- استاد راهنما
- عبدالحسین هورفر, کیومرث ابراهیمی
- چکیده
- امروزه توجه به مدیریت تقاضای منابع آب که یکی از ابزارهای مهم آن نرخ¬گذاری است، در مدیریت ملی کشور و تقویت نقش اقتصادی منابع آب امری مهم تلقی می¬شود. در تحقیق حاضر پس از بررسی روش¬های متداول قیمت¬گذاری آب کشاورزی، روش¬های قیمت¬گذاری براساس مساحت تحت آبیاری، حجم ناخالص آب مصرفی و درصدی از درآمدهای خالص جهت تعیین و ارزیابی قیمت آب در محدوده مطالعاتی اولیه (دشت گیلان) انتخاب و بررسی شد. سپس هر سه روش فوق الذکر بعلاوه روش قیمت¬گذاری براساس نوع محصولات تحت کشت بعنوان روش¬های مناسب جهت تعیین و ارزیابی قیمت آب کشاورزی در منطقه مطالعاتی اصلی (دشت قزوین) انتخاب و سپس با توسعه یک مدل ریاضی مورد استفاده قرار گرفتند. در روش قیمت¬گذاری براساس نوع محصولات به منظور تعیین قیمت میانگین آب سه دیدگاه مختلف وزن¬دهی براساس مساحت، حجم آب مصرفی و قیمت محصول اعمال شد. راندمان اقتصادی با نرخ بهره¬ی حاکم بر جامعه محاسبه و با راندمان اقتصادی مبنا در حالت ارائه آب بصورت رایگان مقایسه شد. همچنین جهت تحلیل حساسیت روش¬های تعیین قیمت آب، راندمان اقتصادی علاوه بر حالت عادی در حالات افزایش هزینه¬های جاری، کاهش درآمدها، افزایش همزمان هزینه¬ها و کاهش درآمدها و افزایش همزمان هزینه¬ها و درآمدها محاسبه و مقایسه شد. سپس قیمت¬های بدست آمده با قیمت آب بهای دریافتی از کشاورزان برای هریک از محصولات مقایسه شد. نتایج حاصل از مقایسه راندمان¬های اقتصادی روش¬های مختلف نشان می¬دهد که در میان روش¬های قیمت¬گذاری، روش¬های تک بعدی مانند روش مساحت و حجم ناخالص آب مصرفی از دقت پایین¬تری برخوردار بوده و قیمت آب بالاتری را نتیجه می¬دهند. روش¬های ترکیبی همچون روش محصول- حجم آب، محصول- مساحت تحت کشت و محصول- قیمت محصول، با اعمال اثر عوامل بیشتر از دقت بالاتری برخوردارند و حساسیت کمتری نسبت به تغییرات شرایط اقتصادی از خود نشان دادند. روش قیمت¬گذاری براساس درصدی از درآمدهای خالص به علت حساسیت زیاد به تغییرات اقتصادی و نداشتن پایه علمی، روشی نامناسب و ناکارآمد محسوب می¬شود. براساس نتایج بدست آمده از مطالعه¬ی دشت گیلان به علت عدم تنوع محصولات و تک کشتی بودن منطقه، از میان سه روش قیمت¬گذاری براساس مساحت، حجم ناخالص آب مصرفی و درصدی از درآمد، دو روش اول دارای قیمت آب بالاتر و راندمان اقتصادی کمتری هستند. این در حالی است که راندمان اقتصادی مبنا نیز بسیار کم بوده و بعلت نزدیکی مقادیر هزینه¬های جاری و درآمدهای خالص توجیه¬پذیری اقتصادی طرح را دچار مشکل می¬سازد. در میان روش¬های تعیین قیمت آب در دشت قزوین، روش محصول- حجم آب مصرفی بالاترین راندمان را در اکثر حالت¬های مورد بررسی داشته و مناسب¬ترین روش در این منطقه به شمار می¬رود. با توجه به حساسیت روش¬های قیمت¬گذاری آب به زمینه¬های فیزیکی، اجتماعی، نهادی و سیاسی لازم است تا تعیین قیمت آب بصورت کارشناسانه و توسط متخصصین در هر منطقه بصورت جداگانه انجام گیرد. همچنین در نظر گرفتن یارانه دولتی مناسب می¬تواند در بهبود روش¬ها و تامین خواسته¬های مالی کشاورزان موثر باشد.
- Abstract
- Nowadays a water price setting as one of the main tools for water demand management has significant effect on improving the economic role of water and on country national management. In this research study various common methods for pricing the water, pricing based on area of irrigation, and pricing based on volume of water consumption were evaluated. Also the method based on percentage of net income from “Gilan plain, Iran”, was analyzed in order to establish the price of water in this area. All of the above pricing methods plus the method based on the crops type were selected as the most appropriate methods for establishing the price of water in the selected case study, “Ghazvin plain, Iran”, and managed based on the mathematical method. In the pricing method based on the type of crop, three different ways have been considered as setting up the average price of water. These three ways are: weighting based on the area, volume of water consumption, and price of the crops. Economic efficiency based on current interest rate in the country have been compared with based economic efficiency when the water provides free of charge. Meanwhile, regarding to analyses the sensitivity of water pricing methods, the economic efficacy was also measured and compared at various situations like: increasing cost flows, reducing incomes, increasing costs, and increasing both costs and incomes. After that the finding prices were then compared in the graph with the water prices that farmers were paying for each of the crops. The results for these analyses shows that among the different selected pricing methods, the one dimension methods like methods based on the area or volume of water had lowest accuracy and shows the highest water prices. Mixing methods like crop-water volume method, crop- cropping area and crop- crop price, regarding to considering more aspects, had higher accuracy and less sensitivity to economic situations. Pricing method based on percentage of net income does not have an academic base and is very sensitive to economic changes therefore it is considered as an inefficient and inappropriate method of pricing. The results from the “Dashte Gillan” case study shows that the pricing methods based on area, and volume of water consumption had highest water cost and lowest economic efficiency that an income percentage pricing method. This is due to the fact that this case study is a single crop area and does not have a variety of crops type. In fact the base economic efficiency was also very low and because the costs and incomes were very close to each other it is hard to justifying the economic feasibility of the project. Among all of the water pricing methods for “Dashte Ghazvin” case study, the crop-volume of water consumption method has the highest efficiency in most of the situations and selected as the most appropriate method. According to the sensitivity of water pricing methods to physical, social, political and communal factors it is essential to use professional and expert peoples to determine the price of water in each region. Moreover considering the national subsides could be helpful to improve the methods and farmers financial needs.