عنوان پایاننامه
نظریه السند عند الشهید الصدر
- رشته تحصیلی
- الهیات و معارف اسلامی - علوم قران و حدیث
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 001309;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51800
- تاریخ دفاع
- ۱۴ مهر ۱۳۹۰
- دانشجو
- احمد ابوزید
- استاد راهنما
- محمد علی مهدوی راد
- چکیده
- متکلمان، منطقیان، اصولیان ومحدثین خبر متواتر را خبری دانستهاند که جماعتی کثیر نقل کرده باشند، بهگونهای که گمان تبانی آنها منتفی باشد، ودر نتیجه از سخن این جماعت کثیر علم به صدور مخبرٌ عنه حاصل می شود. منطقیان قضیه متواتره را جز مبادی یقینی برهان دانستند، وحصول علم به مخبَر عنه از این راه حاصل میشود، که گواهی راویان در خارج صغرای یک کبرای عقلی را محقّق میکند، واین کبرای عقلی عبارت از محال بودن تبانی دائمی یا اکثری بر کذب. نقطه اصلی اختلاف شهید محمد باقر صدر با منطق ارسطوئی در کتاب مبانی منطقی استقرا این است که در منطق ارسطوئی اصل (محال بودن تکرار تصادف نسبی در طبیعت به صورت دائمی یا اکثری) به عنوان اصل عقلی واولی تلقی میشود، در حالیکه شهید صدر معتقد است که این اصل خودش حاصل استقراء است، ونمی تواند آن را مبنای استدلال استقرائی قرار گیرد. پژوهش حاضر، بازیابی تفسیر قضیه متواتره از دیدگاه شهید صدر دنبال میکند، ووظیفه عمده واساسی آن به دو وظیفه فرعی تفکیک می شود: 1. بیان مبانی منطقی وریاضی بحث زیربنائی که در کتاب مبانی منطقی استقرا به صورت خیلی مختصر، پیچیده ومبهم بیان شده است، ودر کتابها ودرسهای اصولیشان به عنوان پیشفرض گرفته است. 2. بسط آرای روبنائی شهید صدر با استفاده از کلّ آثار ایشان، همراه با توضیح ریاضی به صورت گام به گام وبا استفاده از جدولهای توضیحی. علاوه بر آن بعضی حرفهای غیر مستدل ایشان را مستدل ساختم، واحیاناً ایشان از یک وجه ریاضی استفاده کردند، که بنده به آن یک، دو، سه واحیاناً چهار وجه اضافه کردم. بنا بر این، پژوهش حاضر به پنج فصل اصلی تقسیم شده است: 1 ـ مقدماتی است که در آن به بیان مقدمات تاریخی وریاضی مربوط به بحث پرداختم. 2 ـ بیان جنبه روبنائی بحث در قضیه متواتره از دیدگاه حاکم قبل از شهید صدر است. ودر این فصل بنده سعی کردم مهمترین نقاط روبنائی بحث را از دیدگاه مشهور بیان کنم، وبه بیان مختصر دیدگاه مکتب فیلسوفان غرب نسبت به این بحث پرداختم، که این بخش کاملاً نو است ومن آنرا در هیچ جایی ندیدم. 3 ـ بیان مبانی منطقی است که روح تواتر به آن بر میگردد. 4 ـ بیان اشکالات منطقی که شهید صدر آنها را به دیدگاه مشهور ایراد کرده، با بیان دیدگاه خاص وی. 5 ـ تطبیق دیدگاه منطقی شهید صدر بر جزئیات روبنائی بحث در قضیه متواتره می باشد. ودر پایان به نتائج زیر رسیده ام: 1. دیدگاه زیربنائی شهید صدر کاملاً با دیدگاه معروف تفاوت دارد، وبه عنوان مکتب جدیدی در معرفت شناسی معرفی شده است. 2. دیدگاه شهید صدر در تفسیر قضیه متواتره دارای تمایز خاصی است، چون از استواری منطقی زیربنائی وانسجام جزئی روبنائی برخوردار است. 3. دیدگاه شهید صدر کاملاً با شروطی که مشهور برای تواتر خبر قائل شدند خوانا است، وطبق نظریه ایشان این شروط کاملاً وبدون ابهام واضطراب قابل تفسیر است.
- Abstract
- Preface Martyr Sadr was a philosopher, thinker, who had a good knowledge about his world, He gave in new and valuable ideas. And in addition to his Islamic culture, he was aware of the circumstances of our epoch, felt the problems of our time, and spoke in our language, and familiar with contemporary methods of scientific research. This is what the scholar needs today in the Muslim world and what we need today in the scholar. (The Logical foundations of induction) contains the most innovative ideas of the martyr al-Sadr and his philosophical innovations, ans it is considered as the best fruit of his creative mind. We can say boldly: this book is the first book in the history of Islamic culture, written by a muslim scholar in one of the most ultimate issues in methodology and philosophy of science, and reflected the author knowledge and his full aspects of research, and included presentation and criticism of the views of western and eastern philosophers. In (The logical foundations of induction) Martyr Al-Sadr founded a new school in knowledge based on the concept of (non-specific knowledge) (ilm ijmali) wich he called (Subjective School), then he explained the human knowledges on the basis of this new doctrine, including the wide-spread transmission of events (tawatur), then he explained the linled details in his Jurisprudence lessons and books. The current treatise tries to identify the way that the (Subjective School) interpreted tawatur, wich requires to clarify the following stages: Statement of mutakallimin, philosophers, usuliyyin and muhaddissin about various aspects of the research (Superstructure). Statement of Aristotelian school in knowledge that the classical treatment in tawatur is based on (Infrastructure). Statement of (Subjective School) concerning the logical foundations that tawatur is based on (Infrastructure). Statement of (Subjective School) about explaining different details that belongs to the (Superstructure) of tawatur issue.