عنوان پایان‌نامه

مطالعه رابطه سرمایه فرهنگی با نگرش زنان معلم نسبت به نابرابری جنسیتی در شهر شیراز _ محبوبه پیروزان



    دانشجو در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مطالعه رابطه سرمایه فرهنگی با نگرش زنان معلم نسبت به نابرابری جنسیتی در شهر شیراز _ محبوبه پیروزان" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    مطالعات زنان
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 53003;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4384
    تاریخ دفاع
    ۱۳ مهر ۱۳۹۰
    استاد راهنما
    مجید موحد مجد

    چکیده یکی از قدیمی‌ترین و فراگیر‌ترین اشکال نابرابری ، تبعیض مبتنی بر جنسیت افراد است. ‌نابرابری و قشربندی‌جنسیتی از جمله عواملی است که می‌تواند بر عملکرد افراد جامعه اعم از زن و مرد تأثیرات فراوانی بگذارد. ‌تبعیض‌جنسیتی باعث سرخوردگی و کاهش اعتماد‌به‌نفس زنان شده و همچنین موجبات ظلم و فشارهای ناعادلانه بر انان را فراهم می‌کند. در جامعه ایران نیز می‌توان به گونه‌ای محسوس شاهد نابرابری و تبعیض میان زنان و مردان در عرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی ‌ و همچنین فرهنگی بود. در دهه‌های اخیر توجه ویژه‌ای نسبت به مسئله نابرابری جنسیتی‌، ‌از طرف سازمانها و گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شده است. پژوهش حاضر، در پی مطالعه رابطه سرمایه‌‌فرهنگی با نگرش زنان معلم نسبت به نابرابری‌جنسیتی در نواحی چهار‌گانه اموزش و پرورش شهر شیراز بوده است. در این مطالعه که به روش پیمایش صورت گرفته است 600 نفر از زنان معلم نواحی چهار‌گانه مقاطع مختلف شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفته اند. چهارچوب نظری مورد استفاده در این مطالعه نظریه تبعیض جنسیتی پیر بوردیو است‌. بوردیو در نظریه خود تبعیض جنسیتی را به گونه‌ای جامع در ارتباط با انواع سرمایه از جمله سرمایه فرهنگی در نظر می‌گیرد. در اینجا سرمایه‌فرهنگی با شاخص‌هایی چون وضعیت تحصیلی افراد، ‌شرکت در انجمنها و کلاسهای فرهنگی-هنری‌، ‌استفاده از محصولات فرهنگی-هنری‌، ‌میزان مطالعه‌، ‌نوع رشته ورزشی، میزان استفاده از رسانه‌ها و غیره سنجیده شده است. به طور کلی یافته‌های پژوهش حاکی از ان است که، پاسخگویانی که از میزان بیشتر سرمایه فرهنگی‌ برخوردار بودند‌؛ نگرش منفی‌تری نسبت به نابرابری‌جنسیتی داشته‌اند‌. این مطالعه دارای 10 فرضیه بوده است‌، ‌7 فرضیه تایید و سه فرضیه رد شدند.از بین متغیرهای زمینه‌ای که فرضیه اول محسوب می‌شوند‌(سن، وضعیت تاهل، تعداد اعضا خانواده، احساس طبقاتی، قومیت، محل تولد، درامد، تحصیلات والدین و تحصیلات همسر) ‌تنها متغییر وضعیت تاهل پاسخگویان با نگرش انها نسبت به تبعیض جنسیتی، رابطه معناداری داشته است. از بین متغیر‌های ویژگی‌های تحصیلی‌(میزان تحصیلات فرد، نوع رشته‌ی تحصیلی و نوع دانشگاه محل اخذ مدرک تحصیلی) که فرضیه‌ی دوم را تشکیل می‌دهند‌، نیز تنها میان متغیر رشته تحصیلی با نگرش نسبت به تبعیض جنسیتی رابطه معناداری وجود داشت. در تحلیل رگرسیونی لجستیک چندمتغیره¬ با تکنیک اجرایی گام به گام پیش‌رونده، شش متغیر‌، میزان استفاده از رسانه‌ها، دینداری، نوع ورزش، احساس طبقاتی، رشته‌ی تحصیلی و میزان آَشنایی با زبان خارجی شانس ورود به مدل پیش‌بینی را یافتند. در این میان متغیرهای دینداری، احساس طبقاتی (بالا)، آشنایی با زبان خارجی (کم و اصلا) به صورت مستقیم و مثبت قادر به پیش‌بینی تغییرات‌، ‌متغیر وابسته هستند‌، ‌یعنی بیشترین واریانس از متغیر وابسته را تبیین کرده‌اند. کلیدواژه‏ها: تبعیض جنسیتی، نگرش، زنان، سرمایه فرهنگی، تحصیلات، ورزش، زبان خارجی
    Abstract
    Abstract This research is seeking to find the relationship between cultural capital and the feminine teachers’ attitude towards the Gender discrimination . In this study which is done by the method of survey, 600 female teachers from different zones of Shiraz are studied. The Bordeau’s theory that considers the Gender discrimination in relation to the different kinds of capitals among them cultural capital thoroughly is functioned in this research and also the cultural capital is measured by the indexs such as educational situation, participation in art-cultural societies, use of the cultural products, rate of studying, fields of sport, rate of the use of media, etc. Generally, what research found indicates that those who own more of cultural capital, own more negative attitude to the Gender discrimination . From the variables studied here, variables such as the marital situation and the field of study have some meaningful relations with the dependant variables. In the logistical regression analysis with many variables which was done by the step by step advancing technique, six other variables had chance to intrude in the model, the rate of the use of the media, religiousness, sort of sport, class feeling, field of education and the degree of familiarity with foreign language. Among these variables: religiousness, class feeling, familiarity with foreign language have the capability of predicting the changes of dependant variables directly they dominate the most variance of the dependant variable. Keywords: Gender discrimination, attitude, women, cultural capital, education, sport, foreign language.