عنوان پایاننامه
بررسی نمایشنامه های پوچ گرایانه بهمن فرسی از تاثیر پذیری تا خلق اثر
- رشته تحصیلی
- زبان وادبیات فرانسه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1514/2;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 50852
- تاریخ دفاع
- ۰۹ مهر ۱۳۹۰
- دانشجو
- بهناز اعرابیان
- استاد راهنما
- ایلمیرا دادور
- چکیده
- چکیده در دهه 50 و 60 میلادی در ایران ، با تاخیر زمانی اندکی نسبت به شکل گیری جهان بینی ابسورد در اروپا و به ویژه فرانسه با نمایندگانی چون بکت و یونسکو در حوزه نمایشنامه نویسی، شاهد ظهور نویسنده ای هستیم به نام بهمن فرسی که با نمایشنامه «گلدان» ، به عقیده بسیاری از منتقدین نخستین درام نویس ابسورد ایرانی محسوب می شود. جهان بینی فرسی در حال و هوای یاس آلود سالهای پس از کودتای مرداد 32 13، زمانی که در حوزه شعر بزرگانی چون شاملو و اخوان ثالث در قالب شعر به بیان نومیدی های خویش مشغولند، شکل می گیرد. این نگاه یاس آلود و پوچ باور به نوشته های وی ویژگی منحصر به فرد و متمایز از آثار هم عصر خود می بخشد. مسلما این فرضیه که فرسی با آثار بکت یونسکو و دیگر نمایندگان ابسورد آشنا بوده قابل انکار نیست با این حال چنان که گفته شد به نظر میرسد او خود به خوبی این فضا را درک کرده باشد به گونه ای که می توان از نوعی خلاقیت در آثار وی سخن گفت. فرضیه ذکر شده و رابطه ای که می توان میان فضا و عناصر آثار فرسی و نمایشنامه نویسان ابسورد فرانسوی آن دوره به صورت کلی و اجمالی پیدا یا برقرار کرد موضوع پایان نامه حاضر است. در واقع برآنیم تا با جستجوی اشتراکات زبانی و ساختاری فرسی دریابیم چگونه نویسنده ای مهجور و نا آشنا برای مردم عادی، در بستر فرهنگی و اجتماعی ایران آن دوره، به نگاه و زبانی گاها مشابه با کسی چون بکت در اروپای آن زمان میرسد و پایه های نمایشنامه نویسی ابسورد ایرانی را بنا می نهد.
- Abstract
- Dans les années 50 et 60 en Iran- après quelques années de l’avènement de la vision du monde de l’absurde en Europe et surtout en France et les dramaturges célèbres comme Beckett et Ionesco- BahmanForci commence sa carrière en écrivant sa pièce intitulée Le Vase. Selon beaucoup de critiques, il est considéré en tant que premier dramaturge du théâtre de l’absurde persan. La vision du monde de Forci se forme dans l’ambiance désespérante du pays après le coup d’Etat d’août 1953 lors que dans le domaine de la poésie les grands écrivains comme Shâmlou ou AkhavânSâles expriment leur désespoir en vers. Ce regard de l’absurde donne des caractéristiques spéciales aux œuvres de Forci et les distingue de celles des autres. Bien que cet hypothèse que Forciconnaissait les œuvres du théâtre de l’absurde ne soit pas négligeable, il semble qu’il a bien vécu cet atmosphère et nous pouvons oser de parler de certaine création chez lui. Dans ce travail de recherche, nous allons étudier le pourquoi et le comment de la genèse de ce théâtre en Iran. En étudiant les pièces de l’absurde de Forci, nous allons voir dans quelles mesures le premier dramaturge du théâtre de l’absurde iranien peut révéler dans ses pièces, les caractéristiques principales des pièce « absurdes » françaises, telles que décrites et analysées? A-t-il vraiment du succès ? Pouvons-nous, en tout cas, attribuer le nom du théâtre de l’absurde à ses œuvres ? Quoi qu’il soit un travail assez considérable avec des lacunes, c’est une tentative de faire connaître un auteur très important de la littérature contemporaine et moderne persane, mais malheureusement méconnu du public.