عنوان پایان‌نامه

بررسی امر به معروف و نهی از منکر و رویکرد صوفیه نسبت به آن



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی امر به معروف و نهی از منکر و رویکرد صوفیه نسبت به آن" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    ادیان وعرفان
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 1941ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 49483
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۰
    استاد راهنما
    حسن ابراهیمی

    امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول مهم و بنیادی در اسلام محسوب می‌شود و در کمتر دیانتی تا بدین حد به این مقوله توجه شده است. اهمیت این اصل در زندگی بشر چنان است که بدون آن، بقا و موجودیت هر جامعه‌ای در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. اهمیت این اصل، فقط از لحاظ اجتماعی نیست بلکه از لحاظ فردی نیز تأثیری شگرف در زندگی انسان دارد به طوری که نوع نگرش نسبت به این اصل می‌تواند تمامی افکار، اقوال و اعمال یک شخص را تحت تأثیر قرار دهد. شاید نوع نگرش نسبت به این اصل، بیش از هر جا در زندگی صوفیان تأثیرگذار بوده است. در میان نگرش‌های مختلف صوفیان نسبت به امر به معروف، به راحتی می‌توان چهار رویکرد را از هم متمایز کرد: رویکرد اول: متعلق به برخی از صوفیه، نظیر خواجه عبدالله انصاری و یا شیخ احمد جام و نیز شیخ ابواسحق کازرونی می‌شود که در امر به معروف، بسیار سختگیر و حتی خشن بوده‌اند. سختگیری این عده از صوفیه، بیشتر ناظر بر غلبه شریعت بر طریقت در سلوک آنها دارد و این منش، رویکرد عرفانی آنها محسوب نمی‌شود. به عبارتی، صوفیانی که در این دسته قرار می‌گیرند در عصر خود، به عنوان شیخ اهل ظاهر نیز شناخته می‌شده‌اند. رویکرد دوم: متعلق به عده‌ای از صوفیه می‌شود که پایبند به امر به معروف و نهی از منکر بوده‌اند ولی دایره اعمال آن را محدود کرده‌اند و شرایطی خاص (اغلب از منظر اخلاقی) برای آن وضع کرده‌اند و برای همه‌کس، جواز آن را صادر نکرده‌اند. از آن جمله می‌توان به بایزید بسطامی، عین‌القضات همدانی و مولوی اشاره کرد. رویکرد سوم: متعلق به حمدون قصار و سایر بزرگان ملامتیه می‌شود که بیش از سایر صوفیه برای امر به معروف، محدودیت قائل شده‌اند و جز در مقام ضرورت، امر به معروف و نهی از منکر را جایز نمی‌دانند. رویکرد چهارم: متعلق به محمد غزالی، فیض کاشانی و ملا احمد نراقی است که به صورت نظری، به شکلی کاملاً مفصل و دقیق، وارد مبحث امر به معروف و نهی از منکر شده‌اند و در عین حال، که مباحث آنها سرشار از مواضع فقهی است رویکردهای اخلاقی نیز از چشم آنها پنهان نمانده است. صوفیان با شیوه خاصی که برای اِعمال این اصل شرعی در زندگی خود اتخاذ کرده‌اند، موجب به وجود آمدن یک گروه ممتاز در میان مسلمانان شده‌اند. بسیاری از شیوه‌های آنها در تشویق مردم به اعمال نیک و باز داشتن از اعمال ناپسند، هنوز هم می‌تواند در جوامع امروزیِ مسلمان، کارساز و راه‌گشا باشد. شیوه تعاملات اجتماعی صوفیان، بیش از هر چیز بر محور آزادی‌خواهی و آزادمنشی، احترام به همنوع، خشونت‌گریزی و صلح‌دوستی استوار است و آنها بدین شیوه توانسته‌اند بیش از هر فرقه یا گروه مسلمان در میان توده‌ها و نیز خواص نفوذ کرده و تأثیرگذار باشند.
    Abstract
    Abstract: Commanding Right and Forbidding Wrong is considered one of the fundamental and important principles in Islam. There is no religion that addresses to this issue such as Islam. This principle is so important in human life that without it, survival and existence of any society will be threatened. This principle is important socially but also has a dramatic impact on the personal life. The adopted attitude towards this principle can easily affects all thoughts, words and actions of a person. Perhaps these affects and changes, more than any place, has revealed in the lives of Sufis. Among the different attitudes of the Sufis towards Commanding Right and Forbidding Wrong, we can distinguish four approaches easily: First approach: belonging to the Sufis such as Khwaja Abdullah Ansari and Sheykh Ahmad-e jam and Sheykh Abueshaq Kazeruni that were very strict and even harsh in commanding right and forbidding wrong. The strictness of these Sufis predominantly signifies the dominance of The Law over The way, and this attitude is not a mystical one. In other words, these Sufis were also known as the formalist Sheikhs (Faqih) in his community. Second approach: belonging to the Sufis that adhere to commanding right and forbidding wrong but have limited the ways of applying it and have laid down special restrictions (often morally) for it and have not allowed it for everyone. Sufis such as Bayazid Bastami, Ayn al-Quzat Hamadani and Rumi have adopted this attitude. Third approach: belonging to Hamdun Qassar and other masters of Malamatiyya that have limited the commanding right and forbidding wrong very much. These Sufis do not allow it except in necessary situations. Fourth approach: belonging to Abu Hamed Ghazali, Mohsen Fayz Kashani and Amad Naraqi that have commented about this issue with subtle and detailed discussions. Their discussions about this Islamic principle are connected to both Fiqh and Ethics. Sufis have a unique way to apply this Islamic principle in their lives and thus have presented themselves as a privileged group among Muslims. Still, their attitude in encouraging people to the good and discouraging people from the evil can be instrumental in Muslim communities. Social behavior and interaction of Sufis is predominantly based on freedom and toleration, altruism, non-violence and pacifism. With these characteristics they could, more than other Islamic sects or groups, influence many of educated and uneducated people of their community.